نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول

نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول

ورود نیروهای اروپایی به ایران، به همراهش بیماری و قحطی را آورد. همین امر اعتراض به نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول را به همراه داشت.

می‌دانیم که با فاصله بسیار کمی از سلطنت احمدشاه جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ به وقوع پیوست و به‌رغم بی‌طرفی ایران، آتش جنگ به کشور ما هم رسید. اما واکنش ایران به نقض آشکار بی‌طرفی‌اش چه بود؟

   در آستانه جنگ، ایران تحت حکومت شاهی کم‌سن‌وسال قرار داشت و مجلس شورای ملی هم تعطیل شده بود. در این میان روس و انگلیس که از سال‌ها پیش از شروع جنگِ اولِ جهانی، ایران را طی قراردادی به نام سن‌پترزبورگ در سال ۱۹۰۷ به سه منطقه تحت سیطره انگلستان، روسیه تزاری و بی‌طرف تقسیم کرده بودند، از برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس سوم به‌شدت جلوگیری می‌کردند.

 به قول سید حسن تقی‌زاده، یکی از رهبران مشروطه: «… مدعیان آزادی ملل خیال داشته‌اند، بعد از جنگ یک‌باره کار ایران را ختم کنند و «منطقه بی‌طرف» را نیز میان خود تقسیم کنند.» 

    در آن سال‌ها شمال ایران تقریبا به طور کامل تحت نظر حکام دست‌نشانده و وابسته به روس بود و آن‌ها دامنه نفوذ خود را حتی تا اصفهان و مناطق بی‌طرف هم کشانده بودند. در جنوب ایران نیز انگلیس‌ها با خزعل خان، خان‌های بختیاری و بلوچ به نحوی برخورد می‌کردند که گویی جنوب ایران، قسمتی از خاک انگلستان است.

    به طور خلاصه اوضاع ایران در نیمه اول سال ۱۹۱۴ چنان آشفته بود که ناصر‌الملک نایب‌السلطنه می‌گفت: «ایران از دست رفته است و امیدی به بقای استقلال و تمامیت ملکیه این کشور نمی‌توان داشت.» در چنین شرایطی بود که به قول مورخ‌الدوله سپهر؛ عفریت جنگ به شکل فرشته‌ای زیبا بر مردم ظاهر شد. لذا اعتراض به نقض بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول بالا گرفت.

واکنش دولت به نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول

با شروع جنگ اقدامات غیر قانونی دولت‌های مهاجم به‌خصوص روس و انگلیس در ایران گسترده‌تر از قبل شد؛ انگلستان آبادان را اشغال کرد و همراه با یک گردان از قوای انگلیسی‌هندی وارد بوشهر شد.

 روس‌ها هم، مرزهای شمال و شمال‌ غربی ایران را مورد تاخت‌وتاز قرار دادند. دولت قاجار، به‌خصوص وزارت خارجه، بر آن شد تا با مذاکره‌های دیپلماتیک و مکاتبات رسمی از تمامیت ارضی خود و حقوقی که پایمال شده بود، دفاع کند. در نتیجه، از همان ابتدا تصمیم گرفت تا به تجاوز نیروهای عثمانی، روس و انگلیس واکنش نشان دهد و در این راستا نامه‌های اعتراض‌آمیز به این دولت‌ها ارسال کرد. اما همه این یادداشت‌ها بی‌پاسخ باقی ماندند.

     جدای از این، اعتراض به دول مهاجم به همین سادگی نبود. زیرا در بین نمایندگان مجلس، احزاب سیاسی و اعضای کابینه در این زمان چنددستگی و اختلاف نظر وجود داشت. از طرفی شخص احمدشاه، نزدیکان و وزرای اصلی او هم همگی سرسپرده روس و انگلیس بودند. در مجموع دولت و دربار قاجار در آن دوره به سه گروه مقابل و رقیب تقسیم می‌شد؛ دسته اول طرفداران انگلیس، دسته دوم هواخواهان روسیه و دسته آخر ایرانیانی که از روس و انگلیس ناامید بودند و به آلمان و باقی متحدین روی آورده بودند.

واکنش افکار عمومی و عامه مردم به نقض بی طرفی ایران

افکار عمومی هم از جنایات و سخت‌گیری‌های روس و انگلیس در شمال و جنوب برآشفته شده بودند، اعتراضات خود را از طریق ارسال تلگراف و تجمع بروز می‌دادند و گاه‌گاهی جهت ابراز انزجار از قوای بیگانه به خشونت متوسل می‌شدند. به‌طورکلی مبارزه با قوای متفق در جبهه مردمی بیشتر نمود داشت تا جبهه دولتی. بارزترین نمونه این ایستادگی‌ها هم در فتاوی و مبارزات علما و نبردهای مسلحانه عشایر شمال، جنوب و غرب دیده می‌شد. 

    تلاش‌های دلیران دشتستان و تنگستانِ بوشهر به سردستگی رئیس‌علی دلواری هم از جمله مقاومت‌های فراموش‌نشدنی ایرانیان در این دوره است.

واکنش روحانیان به نقض بی‌طرفی ایران

فتوای علما به‌ویژه علمای صاحب نفوذ نجف و کربلا توانست، در مقابل قوای متفقین تا حدی سنگ‌اندازی کند. نگرانی علما با پیشروی متفقین در عراق بیش‌تر هم شد و آنان را بیش‌ازپیش به فکر تمامیت ارضی سرزمین‌های مسلمان روس و عثمانی انداخت. نتیجه دل‌نگرانی‌های روحانیان اسلام، صدور فتواهای جهادی از طرف علمای عتبات عالیات به همکاری علمای ایران بود که بر اهمیت دفاع از اسلام و ایران در مقابل کفار تاکید می‌کردند.

واکنش گروه‌های دیگر

در این میان می‌توان از گروه‌های دیگری نیز نام برد. گروه‌های سیاسی چون “کمیته مجازات” که با ترور، دست به حذف خائنین و مهاجمان زده بودند. همچنین کمیته “میلیون ایرانی” و “کمیته ایران آزاد” که با مقاومت فرهنگی و تبلیغاتی علی‌الخصوص در نشریه کاوه در برلین و نشریه رستاخیز در کرمانشاه به مبارزه می‌پرداختند. در ادامه بخشی از بیانیه کمیته مجازات را در واکنش به اعلام‌نامه‌ای دولتی خواهیم خواند:

  «ای مردم! ای ساکنین کره ارض! بشنوید و به دیگران بگویید که سیاست روس و انگلیس در خانه ما این بوده و با زور سرنیزه و اقتدار مجازات را در حق کسانی معمول می‌داشتند که نسبت به وطن خود خیرخواه و از دزدی و خیانت احتراز داشته باشند … این‌ها یک مطالبی است که از قلوب خفه شده و از حلقوم فشرده شده تمام ایرانیان خارج و کلیه منصفین دنیا هم تصدیق دارند و همین ناله‌های مظلومانه یک روزی در کنفرانس صلح به گوش نمایندگان دول خواهد رسید که ما ملت بدبخت از دست همسایگان مظلومْ آزار خود چنین احوال پر ملالی داشتیم.

کلام آخر

با وجود نارضایتی گسترده مردم و وجود گروه‌های متعدد معترض، ایران در طول جنگ جهانی اول عرصه فعالیت‌های نظامی و سیاسی قوای متفق بود. این وضعیت با حذف یکی از این قوا یعنی روسیه خلال انقلاب بلشویک‌ها، نه‌تنها بهتر نشد که به بدتر شدن اوضاع هم کمک کرد و انگلستان را به یکه‌تاز عرصه استعمارگری در ایران تبدیل کرد. مشهورترین پیامد این اتفاقات هم قحطی، سو تغذیه و در یک‌کلام نسل‌کشی بود که در طول جنگ و حتی بعد از آن در ایران اتفاق افتاد. پادکست پرچم سفید در مجموع چند قسمت، داستان این روزگار سیاهی که بر ما ایرانیان گذشت را تعریف کرده است.

منابع

http://noo.rs/ZwXg3