تاریخچه درگیری بین اسرائیل و فلسطین رو اگر بخوایم بررسی کنیم باید بریم به چندهزار سال قبل. در قرن ۱۷ قبل از میلاد مسیح، به اذن خدا سه نفر به عنوان ایلخانها و بزرگان قوم یهود به اسمهای ابراهیم، اسحاق و یعقوب در منطقهای به اسم کنعان ساکن شدن. منطقهای که بهش الان میگیم اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه، بخشهایی از لبنان، سوریه و اردن.
توی این ویدئو به طور مفصل به همین موضوع پرداختیم و تاریخ کامل درگیری بین اسرائیل و فلسطین و نگاهی به تاریخ منطقه رو بررسی کردیم.
تاریخ کامل درگیری بین اسرائیل و فلسطین و نگاهی به تاریخ منطقه
تاریخچه درگیریها و مناقشات بین فلسطینیها و اسرائیلیها رو اگر بخوایم بررسی کنیم باید بریم به چندهزار سال قبل.
در قرن ۱۷ قبل از میلاد مسیح، به اذن خدا سه نفر به عنوان ایلخانها و بزرگان قوم یهود به اسمهای ابراهیم، اسحاق و یعقوب در منطقهای به اسم کنعان ساکن شدن. منطقهای که بهش الان میگیم اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه، بخشهایی از لبنان، سوریه و اردن.
اون موقع رهبران این منطقه اسمش رو سرزمین اسرائیل، سرزمین فلسطین، سرزمین مادری یا سرزمین موعود گذاشتن.
۱۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، پادشاهی به اسم سائول سلطنت اسرائیل رو تاسیس کرد. بعد پادشاه دیگهای به اسم داوود اومد و اورشلیم رو کرد پایتخت پادشاهی خودش. پسرش سلیمان هم اولین کاخ رو در اورشلیم برای قوم بنیاسرائیل ساخت. این کاخ هم که همون کاخ معروف سلیمانه که معتقدن پیامبرانشون اونجا زندگی میکردن.
بعد از مرگ پادشاه سلیمان، پادشاهی اسرائیل به دو بخش تقسیم شد. پادشاهی اسرائیل در شمال که پایتختش شهر ساماریا بود و پادشاهی یهودا در جنوب به پایتختی اورشلیم.
این منطقه محل زندگی تعداد زیادی از یهودیهای اون زمان قرار گرفت. اما سرزمینی هم شد که محل فتوحات بسیاری از امپراتوریها و پادشاهیهای اون دوران هم بود. که خود همین موضوع باعث شد که تعداد زیادی از جمعیت این بخشها یا مهاجرت کنن یا کشته شن.
یکی از اولین بارهایی که این سرزمین فتح شد، باری بود که امپراطوری رم اون رو فتح کرد و اسم فلسطین رو به پادشاهی بخش جنوبی داد.
این دوران زمانی هم بود که مسیحیت داشت رشد میکرد و یواش یواش تبدیل شد به دین غالب بر اروپای اون زمان و امپراطوری رم هم به پایان راه خودش داشت نزدیک میشد.
قرن هفتم میلادی، لشکرکشی اعراب به اروپا اما باعث شد که اسلام در منطقه گسترش پیدا کنه و در کنار یهودیت و مسیحیت در اروپا و منطقه حضور داشته باشه.
این وسط بگم که یکی از محلهای مناقشات، شهر اورشلیمه. شهری که برای هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام شهر مهمیه. برای یهویهای که کاخ سلیمان رو اونجا دارن، برای مسیحیها که معتقدن مسیح در این شهر به صلیب کشیده شده و برای مسلمونها هم وجود مسجد الاقصی است که اولین قبله مسلمون ها بوده. بنابراین خود اورشلیم یکی از محلهای مورد بحثه.
یکی از اتفاقهایی که در اون دوران در این منطقه افتاده حمله ترکهای سلجوقی و آزار و اذیت مسیحیان بوده. سلجوقییان هم که می دونید در زمان خودشون در آسیا برای خودشون امپراطوری بزرگی داشتن و سودای گسترشش در ذهنشون بود. اما وقتی به این منطقه میرسن، مسیحیهای اروپا تعداد زیادی لشکر برای مقابله با اونها روونه اینجا میکنن. طی این نبردها که خیلی خونین و وحشیانه هم بود، تعداد زیادی از یهودیها کشته و خیلی از اونها در اروپا پخش میشن.
از قرن ۱۶ میلادی تا اوایل قرن بیستم که امپراطوری عثمانی وجود داشت، این منطقه مورد زیارت و بازدید زیادی از مردم با ادیان مختلف قرار میگرفت و برای زیارت به اونجا می اومدن.
طبیعتا این منطقه هم تحت فرماندهی و تسلط عثمانیها بود. اسم غیررسمی اینجا رو هم فلسطین گذاشته بودن.
این رو هم بگن که اوایل قرن بیستم مسلمونها، مسیحیها و یهودیها زیادی در کنار هم زندگی میکردن، مشکل خاصی هم نداشتن و داشتن با یه نظم خوبی اجتماع خودشون رو حفظ میکردن.
همزمان با این موضوع، در اروپا هم یواش یواش تعداد یهودیهای زیادی داشتن به چیزی به اسم صهیونیسم روی میآوردن که هدفش درست کردن یک کشوری ملی برای یهودیها در سرزمین باستانی بود.
این جنبش رو هم شخصی به اسم تئودور هرتزل رهبری و پایهریزی میکرد که در اصل بر میگرده به اندیشه تشکیل کشور مستقل یهودیها که به سال ۱۸۹۶ بر میگرده. و خب کجا بهتر از همین منطقهای که امروز هم مناقشهها بر سر اونه.
طی این جنبش یواش یواش یهودیها شروع به مهاجرت به سمت سرزمینهایی به اسم فلسطین کردن. این اولین موج مهاجرت اونها به این سرزمین بود.
جنگ جهانی اول تموم شده و با از بین رفتن امپراتوری عثمانی حالا سرزمین فلسطین تحت حاکمیت انگلیسیها قرار میگیره. سال ۱۹۱۸ انگلستان طی یک بیانیه تیم رهبری یا به قول امروزیها هیاتی از مدیران و رهبرانی رو برای تشکیل یک خانه ملی برای مردم یهود در سرزمین فلسطین اعلام میکنه که بهش میگن بیانیه بالفور.
اون موقع سرزمینهای زیادی بین فرانسه و بریتانیا به عنوان فاتحان جنگ جهانی اول داشت تقسیم میشد که انگلستان دستش رو اینجا روی این سرزمین گذاشت.
اما این بیانیه بالفوذ چی میگه؟
این بیانیه را در قالب نامه، آرتور جیمز بالفور (وزیر خارجهٔ بریتانیا) خطاب به لرد روتشیلد (یکی از رهبران جامعه یهودیان بریتانیا) و برای ارسال به فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند ارسال شد. متن این بیانیه در دوم نوامبر (۱۹۱۷) در مطبوعات منتشر شد که متنی که براتون میخونم اون رو تشکیل داده:
لرد روتشیلد گرامی
بسیار خوشوقتم که از جانب دولت اعلیحضرت، اعلام همدلی ذیل با آرمانهای یهودیان صهیونیست را که به کابینه تقدیم و با آن موافقت شده ابلاغ نمایم.
«دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانهٔ ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دستیابی به این هدف به کار خواهد بست؛ البته باید بهروشنی دانست که هرگز نباید کاری انجام شود که ممکن است به حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و وضعیت سیاسی یهودیان در هر کشور دیگر، خدشهای وارد سازد.
سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید.
آرتور بالفور
اجرایی شدن این بیانیه تو سال ۱۹۲۳ دیگه آتیش مناقشهها رو روشن کرد و یواش یواش هر دو طرف ماجرا با هم وارد درگیریهای کوچیک شدن اما به هرحال دیگه اتفاق افتاده و تا الان هم ادامه داره.
میریم سال ۱۹۳۰. سالی که یواش یواش جمعیت یهودیهایی که دارن به این منطقه مهاجرت میکنن زیاد شده، که دلیلش هم ترس از نازیهای آلمانه. این مهاجرت زیاد باعث شد که انگلیسیها مهاجرت یهودی ها به منطقه رو محدود کنن.
همین محدودیت ایجاد کردن باعث شد که یهودیها علاوه بر اینکه با مسلمونها نزاع داشتن، با انگلیسیها هم وارد درگیریهایی شدن.
ولی چیزی که اتفاق افتاد شروع جنگ جهانی دوم و واقعه هولوکاست بود که حدود ۶ میلیون یهودی رو در سرتاسر اروپا از بین برد.
بعد از جنگ جهانی دوم، یهودی های باقیمونده تعداد زیادیشون تصمیم میگیرن که به کشور باستانی خودشون برگردن که خب اینجا تنشها با مسلمونهای ساکن اون سرزمین بیشتر از قبل میشه و اوج میگیره. تنشهایی که باعث میشه انگلیسیها بیخیال حضورشون در منطقه بشن و عطای اونجا رو به لقاش ببخشن و برن.
تولد کشور اسرائیل
جنگ جهانی دوم تموم شده حالا و انگلیسیها هم منطقه تحت قیومیت خودشون رو ترک کردن. سازمان ملل به عنوان جایی که قراره صلح و آرامش رو برای ملتها فراهم کنه، پیشنهاد تقسیم فلسطین رو میده. منطقه یهودی نشین و منطقه مسلمان نشین که جدا از هم باشن.
اما طبق این پیشنهاد، وضعیت شهر اورشلیم هم به یک وضعیت بینالمللی با شرایط ویژه تبدیل میشه.
یه چیز دیگه هم این وسط اتفاق افتاد. اون هم شیوه تقسیم منطقه فلسطین بود. پیشنهاد شد که حدود ۵۶ درصد سرزمین به یهودیها برسه و این درحالی بود که تقریبا جمعیت مسلمونهای دو سوم کل جمعیت اونجا رو تشکیل میداد. یعنی زمینهای بیشتر به یهودیهایی که تعدادشون کمتر بود رسید. که خب دوباره موضوع مناقشات رو بیشتر هم کرد. طبیعتا این موضوع مورد قبول اعراب نبود و اونهها برای گرفتن حقشون، دست به اعتراض و مبارزه زدن.
اما شاید یکی از بزرگترین اتفاقها، تکمیل شدن خروج نیروهای انگلیسی از منطقه بود که یک روز قبل از اعلام خروج انگلیس از منطقه، بنگوریون رییس آژانس یهود (همون آژانسی که کار پیدا کردن یهودیها و برگردوندن اونها رو به مثلا کشور اسراییل به عهده داشت) اعلام تشکیل کشور مستقلی به اسم اسرائیل کردن. اتفاقی که فصل جدیدی از درگیریهای خونینی رو در منطقه فلسطین شکل داد.
اولین جنگ اعراب و اسرائیل
اعراب و اسراییل توی این ۷۰ سال چندین و چند بار هم جنگیدن اما اولینشون به سال ۱۹۴۸ بر میگرده.
درست بعد از اعلام استقلال اسراییل، بین اعراب و اسرائیل جنگی در میگیره که بهش میگن جنگ ۱۹۴۸ اعراب-اسرائیل. اون هم درست چند ساعت بعد از اعلام تشکیل کشور اسراییل. جنگی که تقریبا ۱۰ ماه طول کشید و در نهایت با شکست اعراب تموم شد.
۵ کشور مستقل عربی یعنی مصر، اردن، عراق، سوریه و لبنان برای ایجاد یک کشور یکپارچه عربی به اسم فلسطین با اسراییل وارد جنگ میشن. اما این جنگ یک سال بعد با آتشبس تموم میشه.
طی این آتشبس، فلسطینیها دو سوم سرزمینهاشون رو به اسرائیل مجبور شدن بدن که اورشلیم غربی شامل این اتفاق میشد، اردن اورشلیم شرقی و کرانه باختری رو گرفت و مصر، نوار غزه رو.
این آتش بس باعث شد که چیزی حدود ۷۵۰ هزار فلسطینی با خشونت زیاد مجبور شن که سرزمین خودشون رو ترک کنن و آواره شدن. روزی که این اتفاق افتاده رو فلسطینی ها بهش «النکبه» یا روز فاجعه اسم گذاشتن.
طبیعیه که با بیشتر شدن مشکلات بین فلسطینیها و اسرائیلیها، درگیریهای بیشتری هم بین این دو گروه در گرفته.
یکی از مهمترین این درگیریها، جنگ شش روزهاس
جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل
بعد از جنگ اول که به شکست اعراب رسید و اونها شکست سنگینی خوردن، با کلی زمینهچینی و برنامهریزی سال ۱۹۶۷، دوباره اعراب تصمیم میگیرن که به اسراییل حمله کنن. این جنگ خیلی زود تموم شد. اسراییل با کمم نیروی هواییش اون دوره ضربه سنگینی به کشورهای حمله کننده یعنی مصر اردن و سوریه میزنه و خیلی زود نتیجه جنگ رو به سود خودش تموم میکنه. اما اتفاق بد اینه که همه فلسطین رو به تصرف خودش در میاره. حتی بخشهایی از مصر و سوریه و اردن رو تصرف میکنه که بلندیهای جولان و صحرای سینا رو می تونم بهشون اشاره کنم.
البته در پیمان نامه صلح مصر و اسراییل سال ۱۹۷۹ صحرای سینا به مصر برگردونده میشه.
بعد از این جنگ باز هم تعداد زیادی از فلسطینی ها خونه و شهر خودشون رو از دست دادن و یا به مصر یا به غزه یا سوریه یا لبنان رفتن و اونهایی هم که قبلا رفته بودن اجازه پیدا نکردن که به سرزمین خودشون برگردن.
از این جنگ به بعد دیگه کشورهایی که اسمشون رو آوردم وارد جنگی با اسراییل نشدن. و فلسطینی ها دیدن که دیگه روی اونها و کمکشون نمیتونن حساب کن و خودشون باید وارد عمل بشن. اونها گروههای آزادیبخش و گروههای نظامی مختلفی رو سر و شکل دادن و شروع کردن به مبارزه برای پس گرفتن سرزمینی که به زور از اونجا بیرون شده بودن.
آژانس یهود هم اینجا که میبینه اوضاع روبراه شده، با کمک به برگردوندن یهودیهای بیشتر به کشور، شهرکسازیهای مختلفی رو هم انجام میدن که برتری بافت جمعیتی رو به سود خودشون شکل بدن.
اما این گروههای آزادیبخش که به اسم PLO میشناسیمشون چیکار میکردن؟ این گروه اولین بار سال ۱۹۶۴ در قاهره تشکیل شد که بتونه یک فلسطین آزاد شده و یکپارچه رو ایجاد کنه. این گروه اولین حملههای خودش به اسرائیل رو از اردن شروع کرد و بعد با یک جابهجایی اجباری به لبنان رفتن.
از طرف دیگه یه سازمان دیگه هم این وسط بود به اسم ساف. که رییس یاسر عرفات بود. چهره و تصویر یاسر عرفات رو فکر کنم خیلیهامون به یاد داریم. اون سعی میکنه با کمک سازمانش جلوی شهرکسازیها رو بگیره.
اما یه اتفاق این وسط انتفاضه اول فلسطینیها رو رقم میزنه.
برخورد یک کامیون نظامی با دو سواری غیر نظامی فلسطینیها که منجر به کشته شدن ۴ نفر از سرنشینهای این دو سواری میشه، آتش زیر خاکستر رو بلند میکنه که صدها نفر کشته و مجروح میشن.
بعد این درگیری بود که بین گروه آزادیبخش فلسطین و اسراییل یک معاهده صلح برقرار میشه که بهش میگن معاده صلح اسلو که در واشنگتن امضا شده. این معاهده یه نسخه دوم هم داره که در مصر امضا شده.
طی معاهده صلح دوم اسلوو، تصمیم گرفته میشه که یه سری مناطق به طور کامل توسط اسرائیلیها یه سری مناطق به طور کامل توسط فلسطینیها و یه سری مناطق به طور مشترک اداره بشن. که خب میشه حدس زد که مناطق خیلی کمی رو به فلسطینیها دادن برای اداره کردن. در واقع باز هم این تقسیم کردن عادلانه نبوده.
بنابراین باز هم بعد از یه مدت این معاده صلح میشکنه و انتفاضه دوم اتفاق میافته.
اینجا یه چیزی رو در مورد PLO یا همون گروه فتح باید اشاره کنم. این گروه در همین مذاکرات و با کارهای سیاسی و به رسمیت شناختن کشور اسراییل یه فعالیتهایی رو برای پایدار کردن صلح رقم میزنه، حتی بعد از مذاکرات دوم اسلو، یه پارلمان مستقل فلسطینی رو ایجاد میکنه که اداره غزه رو به عهده میگیره. اما خب این فعالیتها خیلی پایدار نبود و بعدها با گروه حماس به چالشهای جدی میخورن با هم.
سال ۲۰۰۰ شده. مذاکرات صلح کند و طولانی داره پیش میره. و توی همین اوضاع و احوال گروهی به اسم حماس اعلام موجودیت می کنه که وجود اسراییل رو از ریشه منتفی میدونه. بنابراین صلح رو نمیپذیره و نابودی اسراییل رو میخواد. بین حماس و فتح هم مشکلاتی به وجود میاد که در نهایت اداره غزه به حماس میرسه و بخشهای دیگه فلسطین هم به دو بخش بین فتح و حماس تقسیم میشه برای اداره شدن.
برای اینه که غزه محل اصلی درگیری فلسطینیها و اسراییلیهاس.
درگیریهای بین اسراییل و فلسطین به خاطر نقض زیاد معاهدات و توافقهای بینالمللی از طرف اسراییلیها ادامه داره و هنوز صلحی به وجود نیومده.
همونطور که گفتم سعی کردم توی این ویدیو با منابعی که در توضیحات هست یک نگاهی به ماجرای طولانی این منطقه داشته باشم و فرای اینکه حق با چه کسی و چه کسیه، نگاهی تاریخی به اتفاقات داشته باشیم.