دوره دوم جنگ‌ های ایران و روسیه

دوره دوم جنگ ایران و روسیه

دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه؛ از جنگ تا صلحی که خریده شد.

دولت‌ها می‌جنگند، آدم می‌کشند و خانه‌ها را درو می‌کنند تا به صلح برسند و گاهی حتی صلح را از یکدیگر می‌خرند؛ درست کاری که ایران در دوره دوم جنگ‌هایش با روسیه کرد. در پایان جنگ، عباس میرزا، شاهزاده قاجاری، مجبور به خریداری صلح شد و آذربایجان برای این که باقی کشور بیش‌تر از این تاوان ندهد، با چنگ‌ودندان هزینه صلح را پرداخت و از نیمه خود جدا شد. در این یادداشت می‌خواهیم ببینیم، دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه و تناقضاتِ ریشه‌دارِ دربارِ قاجار چه بر سر ایران آورد؟

ددر قرارداد گلستان چه اتفاقی افتاد؟

در قرارداد گلستان، ایران بخش‌های زیادی از خاک خود را از دست داد. اما این تمام ماجرا نبود. به دنبال اتفاقی که در گلستان افتاد، ایران متعهد شد در دریای خزر نیروی دریایی نداشته باشد و ولیعهد انتخابی شاه هم باید به تایید دولت روسیه می‌رسید تا سایر قدرتهای جهان نتوانند در امور ایران دخالت کنند.

    امضای قرارداد گلستان به معنای پایان جنگ در قفقازیه بود. اما مفاد عهدنامه نه برای ایران و نه روسیه رضایتبخش نبود. زیرا تعیین مرزها با ابهام صورت‌گرفته بود. به دنبال این اتفاق از هر دو کشور نمایندگانی برای مذاکره اعزام شدند و دراین‌بین هم گاه‌گاهی روسیه دست به تجاوز به داخل مرزهای ایران میزد.

    در سال 1232 هجری قمری حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی برای مذاکره به دربار روس فرستاده شد. تزار روس برای مدتی سفیر ایران را بدون جواب و با بیاعتنایی در روسیه نگهداشت و زمانی که بالاخره او را پذیرفت و سخنان او درباره قفقاز را شنید، گفت: 

    «بلاد متصرفی را گماشتگان ما به قهر و غلبه نگرفتهاند. بلکه حکام هر محل، هر یک باکمال‌میل و رغبت حکومت روسیه را پذیرفتهاند و اهالی گرجستان چون مسیحی هستند، تابعیت آنها نسبت به روسیه از اطاعت نسبت به ایران اولی و انسب است.» 

    درست بعد از این، امپراتور روسیه ژنرال الکسی پتروویچ یرمولف را برای حل مشکل گنجه، ایروان و تالش به‌عنوان حاکم قفقاز و سفیر روسیه در دربار ایران انتخاب کرد و به او دستور داد تا درباره تمایلی که اهالی قفقاز به روسیه دارند، با ایران مذاکره کند. سپس سفیر ایران را از روسیه مرخص کرد و میرزا ابوالحسن خان و پتروویچ راهی ایران شدند.

    پتروویچ در اواخر 1332 با هدایای زیادی از طرف تزار به حضور شاه ایران رسید و پیشنهادات دولت خود را به شاه منتقل کرد.

 بر اساس آن پیشنهادها، اول آن که چون روسیه در جنگ با عثمانی قرار داشت، ایران یا باید علیه عثمانی با روسیه متحد میشد یا حداقل از اتحاد با عثمانی بر ضد روسیه دوری میکرد.

 دوم؛ ایران باید به سرکوب مردم بخارا، خوارزم و خیوه در شرق می‌رفت یا اجازه می‌داد، روسیه از راه گرگان به آن جا حمله کند؛ زیرا مردم این شهرها به کاروان‌های روس آسیب می‌زدند. 

سوم؛ می‌خواستند که دولت روسیه در گیلان کنسولگری دایمی بر پا کند.

در آخر چهارم؛ برای حدود تالش و توقف نمایندگان گمرکی دو طرف حدومرز قطعی تعیین شود.

فتحعلی‌شاه تاسیس کنسولگری در رشت و سرکوب مردم خوارزم را به‌سرعت رد کرد و اجرای شرط چهارم را هم به تعویق انداخت و درباره اتحاد روس و ایران علیه عثمانی جواب مبهمی داد.

فرستادن سفیر و هدایا به دربار ایران تنها سیاستی بود تا روسیه بتواند اعتماد شاه را به خود جلب کرده و او را از تجهیز سپاه بازدارد و خود در قفقاز به تحکیم منافع سیاسی و نظامی‌اش بپردازد. در این فاصله 13 ساله بین جنگ اول و دوم، مذاکرات دائما پابرجا و البته بی‌نتیجه بود

جنگ‌های دوره دوم ایران و روسیه؛ حامیان و مشتاقان

در جریان این مذاکرات تاثیر دیپلمات‌های انگلیسی نادیده‌گرفتنی نیست؛ زیرا بریتانیایی‌ها در نظر داشتند، با ایجاد جنگ فعالیت‌های روسیه را در شرق ایران کاهش دهند. از دید سر جان ملکم، سیاست‌مدار انگلیسی، فعالیت روس‌ها در مشرق ایران به سمت افغانستان به‌تدریج شدید می‌شد و این فعالیت‌ها برای انگلستان فوق‌العاده خطرناک بود.

علاوه بر انگلیس‌ها که مشوق جنگ بودند، روحانیون شیعه هم فتحعلی‌شاه را به جنگ دوباره تشویق می‌کردند. چون واگذار کردن سه میلیون مسلمان به حکومتی کافر را ننگ می‌دانستند.

آغاز دومین جنگ ایران و روس

سرانجام جنگ دوم با حمله روس‌ها به فرماندهی پتروویچ، به مواضع ایران در قفقاز، بعد از 13 سال در 1241 قمری، آغاز شد. در این جنگ ایران بارها نمایندگانی را برای مذاکره با فرمانده کل نیروهای روسیه به قفقاز فرستاد و حتی داودخان، یکی از نمایندگان ایران نامه‌ای به صدر اعظم اتریش، مترنیخ، نوشت تا او را به وساطت وادار کند. اما تمام درها به روی ایران بسته بود و کاری از نمایندگان ایرانی ساخته نبود.

    هیجان دینی که در سال‌های 1241 و 1242 علما به مردم تزریق کرده بودند، باعث شد روسها چندان موفقیتی به دست نیاوردند و حتی ایرانیان توانستند، مناطق ازدست‌رفته در جنگ اول را هم پس بگیرند.

     در آغازِ راه، موفقیت‌های سپاه عباس میرزا چنان بود که تزار روسیه فرمانده ارتش را تعویض کرد و به‌جای او پاسکوویچ را که فرماندهی آزموده‌تر بود، به میدان جنگ فرستاد. فرمانده جدید در 1243 حملات تعرضی و سنگین خود را به قلعه‌های نظامی ایران آغاز کرد. پاسکوویچ به دستور موکد تزار، باید به هر شکلی که شده قوای خود را از ارس می‌گذراند و وارد آذربایجان میشد و راه آذربایجان به تهران را تصرف می‌کرد.

    دراین‌بین عباس میرزا در یک دور باطل دست به هر کاری می‌زد، نتیجه‌ای نمی‌گرفت و درنهایت آخرین امیدش هم با تصرف تبریز در حالی بر باد رفت که شاه هنوز در پذیرش شرایط صلح در شک بود.

    برعکس جنگ‌های دوره اول جنگ‌های دوره دوم طولانی نشدند. زیر نیروی نظامی ایران بر اثر جنگهای متعدد داخلی و خارجی به‌شدت تحلیل رفته بود و تجهیزات جنگی‌اش به‌وضوح کم‌تر از نیروی روسی بود. ناامیدی و بی‌پولی سپاه ایران هم مزید بر علت شده بود.

شاهزاده‌های قاجار علیه ایران

البته نباید کارشکنی‌های پسران دیگر فتحعلی‌شاه را هم نادیده بگیریم. شاهزاده‌های قاجار در این زمان از روی حسد، از ایجاد هرگونه مشکل و نافرمانی در مقابل عباس میرزا، ولیعهد خاندان، سر باز نزدند و بارها در هنگام جنگ نیروهای خود را از عباس میرزا و آذربایجان دریغ کردند. در نهایت مجموع این عوامل باعث شد، ولیعهد ایران از روسیه شکست سختی خورده و زیر بار عهدنامه ترکمنچای برود یا به قولی آن را بخرد.

رود ارس؛ مرز جدید ایران

قرارداد ترکمانچای در روستای ترکمانچای در قرارگاه اردوی پاسکوویچ با حضور عباس میرزا، میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام (امیرکبیر) و آصف‌الدوله امضا شد. این قرارداد بسیار سنگین‌تر از حد تصور بود. آن‌قدر سنگین که بالاخره توانست، روس‌ها را از جنگ راضی کند. این عهدنامه در 16 فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در 9 فصل در تاریخ 5 شعبان 1243/ 10 فوریه 1828 نوشته شد. روسیه در این قرارداد علاوه بر مناطقی که طی جنگ اول به دست آورده بود، ایروان، نخجوان و بخشی از دشت مغان را نیز به متصرفات خود اضافه کرد و رود ارس به‌عنوان مرز طبیعی دو کشور شناخته شد. 

    5 میلیون تومان غرامت جنگی برای ایران تعیین و کشتی‌رانی به انحصار روسیه درآمد. دولت روسیه برای پرداخت غرامت هم برای ایران زمان تعیین کرد و بر اساس آن اگر ایران تا صفر 1243/ اوت 1828 موفق به پرداخت غرامت‌ها نمی‌شد، باید تمام ایالت آذربایجان را به روسیه واگذار می‌کرد. به‌این‌ترتیب، ایران بعد از سلسله جنگ‌هایی که ترکیب متناقضی از رشادت و خیانت بود، به‌اجبار، به‌نوعی تحت‌الحمایگی نسبت به روسیه تن داد و بیش‌ازپیش به میدان بهره‌برداری و جنگ روس و انگلیس تبدیل شد.

منابع

کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار از علی اصغر شمیم