ماجرای قتل گریبایدوف؛ خشمی که بر سر سفیر روسیه خالی شد
ایران در دوره دوم جنگهایش با روس، چیزی بیشتر از خاک و ثروتش را از دست داد. چیزی که خشم مردم را برانگیخت، غرورشان را خدشهدار کرد و آنها را به انتظار انتقام نشاند. مردم بعد از صلح ترکمانچای بیش از پیش نسبت به اتباع روس و سیاستهای روسیه تنفر نشان دادند و ما این تنفر را در ماجرای قتل سفیر روسیه، گریبایدوف میبینم. در این ادامه این مقاله بیشتر به اتفاقی که در سفارت روسیه در ایران افتاد، خواهیم پرداخت.
قرارداد ترکمانچای باعث شد، اتباع روسی در ایران از تبعیت قوانین حقوقی و جزایی معاف شده و حق کاپیتولاسیون و همینطور کشتیرانی در دریای مازندران به روسها داده شود و مرزهای ایران تا رود ارس عقب بنشیند.
علاوه بر اینها ژنرالهای روس غرامتی 5 میلیون تومانی برای ایران در نظر گرفتند که پرداخت آن از هر نظر برای کشور با دشواری همراه بود. ضمن این که شاه کشور ما، فتحعلی شاه قاجار، هم از کمک به پرداخت غرامت سر باز میزد.
در چنین شرایطی کشاورزان و مردم عادی آذربایجان با عباس میرزا همراه شدند و داروندار خود را در اختیار شاهزاده قاجار قرار دادند. زنان تبریز و بخشهای دیگر آذربایجان دست از طلاها و زیورآلات خود کشیدند تا از تصرف بیشتر سرزمینشان به دست روسها جلوگیری کنند که البته همین کار را هم کردند.
اما پس از پرداخت غرامت هم روسها دست از تحقیر دولت ایران برنداشتند. اولین اقدام دولت روسیه بعد از پرداخت غرامت اعزام الکساندر گریبایدوف، خواهرزاده پاسکوویچ، به عنوان وزیر مختار دولت روسیه به دربار شاه ایران بود. گریبایدوف درامنویسی از طبقه اشراف بود و نمایشنامه «غم دانایی» او همچنان در کشورش به صحنه میرود. او هرقدر که در نویسندگی توانایی داشت، به همان اندازه در سیاست و دیپلماسی کمیتش میلنگید و بیتجربه بود.
گریبایدوف در ایران بنای فعالیت خود را بر گفتههای یرمولف و سایر فرماندهان روسی پیریزی کرد. آنها به نویسنده جوان گفته بودند که باید ایرانیها را به مرگ گرفت تا به تب راضی شوند و گربیایدوف در راه عمل به این نصیحتها جان مردم را به لبهایشان رساند. در رفتار او بیاحترامی و غرور موج میزد و بعضی اوقات سنپترزبورگ را در جریان تصمیماتش نمیگذاشت و در امور دیپلماتیک بیشتر با فرماندهان نظامی مشورت میکرد.
گریبایدوف در مقابل مردم ایران
او اندکی بعد از اقامتش در پایتخت به بهانه این که نواحی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان به امپراتوری روسیه ضمیمه شده است، مدعی شد دو زن ارمنیِ مسلمان شده که در خانه الهیارخان آصفالدوله، صدر اعظم دولت فتحعلی شاه، ساکناند، باید تحویل روسیه داده شوند. زیرا با ضمیمه شدن ایروان و ارمنستان به روسیه این دو تن از اتباع روس به شمار میروند.
تلاش سیاستمداران ایرانی برای منصرف کردن گریبایدوف هیچ نتیجهای نداشت و در نهایت مجبور شدند آن دو زن را تحویل سفارت بدهند. در این بین آصفالدوله که به شدت دلبسته انگلیس بود و به تبع از روس دلخوشی نداشت، دست به تبلیغات علیه این اقدام گریبایدوف و دولت روسیه زد. از قضا تبلیغات او بر طبقه روحانی اثر کرد و آنان آزاد کردن و برگرداندن دو زن مسلمان از دست کافران بیگانه را واجب اعلام کردند.
با اینکه بعد از قرارداد ترکمانچای دید عامه مردم به روحانیان تغییر کرده بود و این طبقه نفوذ گسترده خود را تا حدی بر مردم از دست داده بودند، نباید فراموش کنیم که ایران جامعهای پایبند به مذهب است و از گذشته تا امروز دیدگاه روحانیون در هر امری مهم و تعیینکننده بوده و هست.
درگیری در سفارت روسیه؛ سرآغاز جنگی دیگر
در نتیجه، در این امر هم فتوای ملاها و آیتاللههای ایران به سرعت در بین مردم پخش شد و در پایتخت قاجار غوغایی فراموشنشدنی برپا شد. موضوع اعتراض مردم خیلی زود به گوش سفیر روسیه رسید اما او به این مسئله اهمیتی نمیداد و بررسی آن را به بعدا موکول میکرد. فردای آن روز بازار تهران تعطیل شد و مردم راهی سفارتخانه روسیه شدند تا زنان مسلمان را تحویل بگیرند. در نهایت گریبایدوف راضی شد تا آن دو زن را به مردم تحویل بدهد. اما در همین حین، بین مردم و افراد سفارت درگیری رخ داد و یکی از مردم بر اثر گلوله قزاقها کشته شد.
مردم مقتول را بر دستهایشان تا مسجد حمل کردند و در آن جا به گرفتن انتقام خون هموطنشان تشویق شدند. درست در همان لحظات بود که رنج سالها تحقیر برای مردم تداعی شد و آنها را به سمت سفارتخانه روسیه حملهور کرد. مردم گریبادوف و 35 نفر از همراهانش را به قتل رساندند و تنها کسی که از هیئت نمایندگی روسیه زنده ماند، فردی به نام مالتسف دبیر اول سفارت بود. مالتسف تلاشهای دولت ایران برای نجات سفرا را به چشم دیده بود و حاضر شد در دفاع از دولت ایران در مقابل تزار روسیه شهادت دهد.
غنیمتهای هند؛ غرامت کشته شدن گریبایدوف
فتحعلی شاه و باقی سران دولت از این اتفاق بسیار نگران شدند و کشور را در آستانه جنگ سومی دیدند که به هیچ وجه آمادگیاش را نداشتند؛ بنابراین شاه قاجار خسرو میرزا، پسر عباس میرزا و میرزا تقی خان فراهانیِ وزیر نظام (امیر کبیر) را با الماسی که نادر شاه افشار از هند غنیمت آورده بود، از راه قفقاز راهی سن پترزبورگ کرد تا از تزار روسیه عذرخواهی کند.
تزار روسیه از هیئت اعزامی به گرمی استقبال کرد و به خاطر این که سپاهش در حوضه رود دانوب شکست خورده بود و درگیر جنگهای بالکان بود، عذرخواهی ایران را پذیرفت و 5 میلیون ریال از غرامت جنگ را به خسرو میرزا بخشید و برای 5 میلیون باقیمانده 5 سال دیگر فرصت داد و در مقابل خواهان مجازات کسانی بود که سفیر روسیه را به قتل رساندند. الماس نادر هم به عنوان الماس شاه در روسیه باقی ماند.
با تمام دست و دلبازیهایی که از تزار روسیه دیدیم، همانطور که ما خاطره دو دوره جنگ و قتل و غارتهای روس را فراموش نکردهایم، روسها هم هیچ وقت قتل گریبایدوف را فراموش نکردند. آنها مجسمهی گریبایدوف را در کنار در ورودی ساختمان، در محوطه سفارت در تهران و همچنین در نزدیکی سفارت ایران در روسیه تعبیه کردهاند اما ترجیح میدهند، مستقیما درباره این اتفاق صحبتی نکنند.
بعد از ماجرای سفارت و قتل گریبایدوف بین دو دولت آرامشی نسبی برقرار شد و روسیه در پی حمایت از عباس میرزا برآمد. این حمایت تا آن جایی ادامه داشت که روسیه برای به تخت نشاندن محمد میرزا، پسر عباس میرزا، از هیچ کمکی را دریغ نکرد. این اتفاقی منحصر به فرد در تاریخ ایران است که جای پای روسیه را در ایران محکمتر از قبل کرد و زمام امور را به دست این دولت داد. دولتی که در پرونده دوم پادکست پرچم سفید، کمابیش، درباره اقداماتش در جنگ جهانی اول در ایران صحبت میکنیم.
منابع |
ایران در سلطنت قاجار از علی اصغر شمیم |