فروپاشی اقتصاد آلمان پس از جنگ جهانی دوم: (تا قبل از سال ۱۹۴۸)
جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ میلادی با تلاشهای آلمان در اروپا در گرفت. اما به اروپا منحصر نماند و جهانی را در آتش خود سوزاند. این جنگ تا سال ۱۹۴۵ تلفات بسیار زیاد جانی، اقتصادی، اجتماعی و روانی بر دوش تمامی جوامع گذاشت و خود آلمان هم از این ماجرا مستثنی نبود. کشور هیتلر به عنوان مغلوب جنگ از هر طرف به دست متفقین افتاد و تکهپاره شد. ضمن این که هزینههای جنگ هم بر دوش این کشور سنگینی میکرد. در ادامه آلمان پس از جنگ را از نظر اقتصادی بررسی خواهیم کرد.
اقتصاد آلمان قبل از جنگ جهانی دوم
آلمان قبل از دچار شدن به نفرین جنگ جهانی اول و دوم منابع مورد نیاز کارخانههای صنعتی خود را از طریق معادن غنی خود تامین میکرد. اما پس از وقوع جنگ جهانی اول و شکست آلمان در آن، غرامتها و جبران هزینههای جنگ کمر اقتصاد آلمان را شکست. گفتنی است که در چنین شرایطی که مردم این کشور هم از نظر روحی و هم معیشتی در نقطه حساس و شکنندهای در زندگی خود بودند، حزب نازی با زیرکی و سواستفاده از این شکنندگی قدرت را به دست گرفتند.
هیتلر با وعده رفاه اقتصادی در آلمان قدرت را به دست گرفت و توانست با سلسله برنامههایی اوضاع اقتصادی را بهبود ببخشد و تولیدات را به منظور آماده شدن برای جنگ دوم افزایش دهد. او توانست تا سال ۱۹۳۹ سطح اشتغال در صنایع فلزی را ۱۵۰ درصد و در زمنیه بازرگانی ۲۱۰ درصد بالا ببرد. در چهارسال روی کار آمدن هیتلر حقوق کارگران آلمانی تا ۵۰ درصد افزایش یافت و مردم از نظر مواد غذایی راحتی بیشتری احساس کردند.
اقتصاد آلمان بعد از جنگ جهانی دوم
آلمان بعد از جنگ جهانی هیچ شباهتی به آلمان سالهای ۱۹۳۸ یا ۱۹۳۹ نداشت. کشوری که نه تنها در اروپا که در جهان قدرت بزرگی به حساب میآمد، بعد از جنگ دوم جهانی به ویرانهای تبدیل شد که با سختی بر پاهای خود میایستاد. متفقین که پیروز جنگ بودند، تمام زیرساختهای صنعتی آلمان، کارخانهها، صنایع و حتی مراکز تصفیه آب و انبارهای غذایی را هم منهدم کردند و در مقابل ارتش نازی هم در بعضی اوقات برای جلوگیری از پیشرفت دشمن از سیاست زمینسوخته استفاده میکرد.
مشهودترین تاثیرات شکست در جنگ جهانی دوم برای آلمان
در نتیجه اولین تاثیر اقتصادی شکست خوردن آلمان در جنگ جهانی دوم را میتوان نابودی صنایع و زیرساختهای اقتصادی آن دانست. اما همانطور که حدس میزنید، این نمیتواند تنها اثر آن جنگ جهانگیر بوده باشد.
دومین تاثیر این جنگ از بین رفتن نیروی کار جوان و کارآمد برای کشور بود. از آن جایی که تعداد زیادی از مردم که نیروی کار هم شاملشان میشد، از بین رفتند. در نتیجه حتی بر فرض وجود شغل نیروی کاری برای آبادی و سازندگی دوباره وجود نداشت.
با این حال پانزده سال پس از این تاریخ آلمان دوباره از خاکستر خود برخاست و قدرت صنعتی و اقتصادی خود را به دست گرفت.
این کشور بعد از شکست به پنج بخش تقسیم شد. «یعنی چهار منطقه اشغالی و برلین. سه منطقه غربی که بعدها جمهوری فدرال را تشکیل داد و حدود ۴۸ میلیون جمعیت داشت که از هر پنج سکنه آن یک نفر پناهنده شده بود. بخش شرقی هم که بعدها آلمان شرقی را به وجود آورد، در بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲ بالغ بر ۲ میلیون پناهنده از جانب مناطق شرقی که تحت سلطه شوروی قرار گرفته بود، به آلمان غربی گریختند که این وضع تا ساخت دیوار برلین در سال ۱۹۶۱ ادامه داشت.»
در این بین مردم از گزند متفقین هم در امان نبودند و اما وضعیت معیشتی چنان سخت بود که آلمانها تنها باید به غذایی برای زنده ماندن و پناهگاهی برای زندگی فکر میکردند و عملا به سیاستهای دولتمردان توجهی نداشتند.
جمعبندی
وضعیت اقتصادی بد آلمان در نیمههای جنگ جهانی دوم خود را نمایان کرد. اما این وضعیت بعد از شکست قطعی این کشور در جنگ دوم به مراتب بدتر هم شد. تعداد زیادی از آلمانها کشته شدند که بیشتر آنها در شمار نیروهای کار به حساب میآمدند. علاوه بر این تمام شهرهای آلمان با خاک یکسان شده بود و بنا بر تحریمها بازسازی زیرساختهای صنعتی و اقتصادی برای این کشور عملا ممکن نبود. در چنین شرایطی آلمان موظف بود تا غرامتهایی که متفقین برایش تعیین کرده بودند را هم بپردازد. مجموعه این عوامل آلمان و اقتصاد آن را رو به انحطاطی میبرد که نجات از آن کاری دشوار و حتی شاید محال بود.