یکی از مهمترین اتفاقهای قرن بیستم، جنگ جهانی دوم بود. تهاجم نازیها با یک انفجار آغاز شد و منجر به یک درگیری جهانی شد که شش سال طول کشید. اما واقعا جنگ جهانی دوم چگونه آغاز شد؟
جنگ جهانی دوم چگونه آغاز شد؟
در ساعت ۴:۴۵ صبح روز اول سپتامبر ۱۹۳۹، هنگامی که نیروهای تهاجمی آلمان در یک کشتی پنهان شده بودند به خط ساحلی یورش بردند. آسمان قبل از سپیده دم بر فراز دریای بالتیک روشن شد، گویی که صبح زودتر از موعود فرا رسیده باشد. کشتی جنگی آلمانی شلسویگ-هولشتاین به یک قلعه لهستانی در شبه جزیره وسترپلاته آتش گشود. کشتی مهمی که در جنگ جهانی اول مسئول اقداماتی بود، اولین گلولههای آتش جهانی را شلیک کرد. بدون اعلان قبلی جنگ، ۱/۵ میلیون سرباز آلمانی به مرز ۱۷۵۰ مایلی آلمان نازی با لهستان، یورش بردند. آنها از شمال، جنوب و غرب آمده بودند. آنها از طریق زمینی، هوایی و دریایی در تلاش برای بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته توسط آلمان در معاهده ورسای و برای استعمار همسایه خود آمده بودند.
نازیها با تاکتیکهای حمله رعدآسا یا جنگ برقآسا، خط دفاعی لهستانی را تحت تأثیر قرار دادند. تانکهای آلمانی با سرعت چشمگیری به داخل کشور نفوذ کردند. لوفتوافه فرودگاهها را ویران کرد، قطارهای مسافربری را بمباران کرد و غیرنظامیان را با شلیک مسلسل بهطور بیرحمانهای درو کرد. بمبهای آتشزا کاتوویتس، کراکوف و ورشو را به آتش کشیدند. از طریق دریا، کشتیهای جنگی آلمانی و U-boats به نیروی دریایی لهستان حمله کردند. در مقابل، ارتش یک میلیون نفری لهستان شانسی در این جنگ نداشت.
صدراعظم آلمان، آدولف هیتلر، ماهها بود که شمشیر خود را برای جنگ در لهستان تیز کرده بود. هیتلر همانطور که قبل از اشغال ادعا کرده بود در یک پروپاگاندا دائما تکرار میکرد که آلمانی های داخل لهستان تحت آزار و اذیت قرار میگیرند. هیتلر ساعاتی پس از شلیک اولین گلولهها خطاب به ملت گفت که این حملات در پاسخ به حملات لهستانی در خاک آلمان در شب قبل بوده است. با این کار، اعمال خود را توجیه کرد و حمایت ملت آلمان را خرید. با این حال، آن حملات توسط لهستان انجام نشده بود، بلکه عملیاتهایی با دقت طراحی شده بود که توسط دستگاه تبلیغاتی نازیها به عنوان بهانهای برای تهاجم به لهستان ، مدیریت میشد. در شهر مرزی گلایویتز، مأموران اساس یونیفرمهای نظامی لهستان را پوشیدند و یکی از ایستگاههای رادیویی آلمان را تصرف کردند و پیامی ضدنازی به زبان لهستانی پخش کردند. سپس زندانیان اردوگاه کار اجباری داخائو را با لباسهای لهستانی، به ایستگاه رادیویی آوردند و با شلیک گلوله طوری نمایش را اجرا کردند که گویی آنها قربانیان آتشسوزی هستند.
هیتلر در بیانیه خود خطاب به ارتش درباره حملات ساختگی گفت: «دولت لهستان از حل و فصل مسالمتآمیز روابطی که من میخواستم، امتناع ورزید و از سلاح استفاده کرد. برای پایان دادن به این دیوانگی، چاره ای جز این ندارم که از این به بعد با زور با آنها روبرو شوم.»
در طول تابستان ۱۹۳۹، بریتانیای کبیر، فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی مذاکراتی را برای تشکیل یک اتحاد سه جانبه علیه آلمان انجام داده بودند. اما مذاکرات بر سر امتناع لهستان از دادن حق ورود به نیروهای شوروی به خاک خود شکست خورد. ارتش لهستان به عنوان چیزی بیشتر از یک شغل با حجاب نازک نبود. ادوارد ریدز اسمیگلی، فرمانده کل لهستان، گفت: «با آلمانیها، خطر از دست دادن آزادی خود را داریم و روسها خورنده روح ما هستند.» در عوض، شوروی به دنبال صلح جداگانه با آلمان بود و دو کشور در ۲۳ آگوست پیمان عدم تجاوز را امضا کردند که حاوی بندی سری بود که لهستان را بین آنها تقسیم میکرد.
با این حال، بریتانیا و فرانسه تضمین کرده بودند که در دفاع از لهستان بجنگند، اما بسیاری از رهبران نازی، از جمله وزیر امور خارجه یواخیم فون ریبنتروپ، معتقد بودند که تاریخ تکرار خواهد شد و کشورها عقبنشینی خواهند کرد. هنگامی که هیتلر در سال ۱۹۳۶ با نقض معاهده ورسای، راینلند را مجدداً نظامی کرد، بریتانیا و فرانسه واکنش نظامی نشان ندادند. زمانی که او دو سال بعد اتریش را ضمیمه کرد، قدرتهای غربی هیچ پاسخی نداشتند. هنگامی که او چکسلواکی را در سال ۱۹۳۹ با نقض پیمان مونیخ، ضمیمه کرد، بریتانیا و فرانسه باز هم پاسخ زور را ندادند.
این بار اما متفاوت بود. هم بریتانیا و هم فرانسه اولتیماتومهایی برای آلمان صادر کردند که فورا نیروهای خود را از لهستان خارج کند وگرنه خطر جنگ، او را تهدید میکند. وقتی هیتلر از تقاضای بریتانیا باخبر شد، در سکوتی سنگین نشست و سپس به ریبنتروپ، متعجب نگاه کرد و گفت:”حالا چه کنیم؟” یک جنگ جهانی آغاز میشود.
در ۳ سپتامبر بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند. کمتر از ۲۰ سال پس از “جنگی برای پایان دادن به همه جنگها”، اسلحهها یک بار دیگر بر فراز اروپایی که هنوز زخمهای عمیقی از جنگ جهانی اول داشت، آتش گرفت. بریتانیا تا 8 سپتامبر به حومه ورشو رسیده بود. بریتانیا آمادگی انجام یک اقدام نظامی بزرگ را نداشت و تلاشهای فرانسه در امتداد مرز شرقی با آلمان هم نیمهکاره بود.
هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در ۱۷ سپتامبر از شرق به لهستان حمله کرد، این کشور در چنگال موجود معیوبی قرار گرفت که تا سقوط کمونیسم به مدت 50 سال ادامه داشت. در پایان سپتامبر، دولت و رهبران نظامی لهستان از کشور گریختند و نازیها و شوروی کشور را تقسیم کردند. یک ماه پس از اعلام “ضدحمله” به مردم آلمان، هیتلر در ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۹ اعلام پیروزی کرد.
اکنون پرچمهای سواستیکا از ساختمانهای عمومی به اهتزاز درآمده بود. مخالفان و یهودیان جمعآوری و به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند. دهها هزار لهستانی در این تهاجم جان باختند، اولین مورد از حدود ۵۰ میلیون مرد، زن و کودکی که در جنگ جهانی دوم جان خود را از دست دادند. این تازه آغاز رنج مردم لهستان بود که قربانی برخی از بزرگترین جنایات در این جنگ دهشتناک شدند. شش میلیون لهستانی که نیمی از آنها یهودی بودند در طول جنگ جهانی دوم به دست نازیها و شوروی کشته شدند. حتی پس از اینکه ارتش سرخ نیروهای نازی را در سال 1945 شکست داد، وحشیگری ادامه یافت. چون لهستان تا سال ۱۹۸۹ در زیر یوغ یک دولت کمونیستی توتالیتر قرار داشت.