یوگسلاوی؛ از شکل‌گیری تا جنگ داخلی

جنگ جهانی دوم بعد از شروع خود خیلی زود فراگیر شد و پای جنگ به یوگسلاوی هم رسید. شروع جنگ در یوگسلاوی در سال ۱۹۴۱ باعث بروز یک‌ سری درگیری‌ها و اختلافات داخلی شد. در این راستا و بعد از اشغال یوگسلاوی به دست متحدین گروه‌های شبه‌نظامی مختلفی با اهداف و رویکردهای متفاوت شکل گرفتند و وارد عرصه سیاست شدند. این گروه‌ها با فعالیت‌های نظامی سعی داشتند تا علیه اشغال جنگیده و برای آینده کشورشان تصمیم‌گیری کنند. در این مقاله به اهداف این دسته از مردم یوگسلاوی خواهیم پرداخت.

جغرافیای یوگسلاوی در خدمت تفرقه

منطقه‌ای که یوگسلاوی در آن قرار گرفته یعنی بالکان از جمله مناطق پر تنش و مهم این کره خاکی است. چون افراد زیادی را از نژادها و مذهب‌های مختلف در خود جای داده و این میزان از تنوع به همراه موقعیت جغرافیایی خاص منطقه بالکان حوادث تاریخی زیادی را رقم زده است.

جنگ داخلی یوگسلاوی

تاریخ یوگسلاوی پیش از شروع جنگ‌های جهانی

یوگسلاوی در قرن‌های قبل از وقوع جنگ جهانی دوم به طور دائمی محل جنگ‌های امپراتوری عثمانی، روسیه و عثمانی بوده است. بعد از پایان جنگ جهانی اول و با فروپاشی امپراتور عثمانی و اتریش مرزهای اروپا هم تغییر داد و کشورهای تازه‌ای در نقشه اروپا به وجود آمد. یکی از این کشورها یوگسلاوی در قلب بالکان بود که از اتحاد پادشاهی‌هایی مثل صربستان، کرواسی و اسلوانی تشکیل شده بود. با توجه به جمع شدن این حجم از تنوع فرهنگی و مذهبی در این کشور، تهدید شدن یکپارچگی و اتحاد آن و بروز جنگ داخلی یوگسلاوی امری نگران‌کننده، حتمی و در معرض وقوع بود.

یوگسلاوی در جنگ جهانی دوم

یوگسلاوی دو سال بعد از شروع جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۱ به اشغال نیروهای متحد درآمد و دولت مرکزی آن سقوط کرد. در نتیجه این اتفاقات گروه‌های مختلفی در جهت مقاومت علیه اشغال یوگسلاوی شکل گرفت. همزمان با روی کار آمدن این گروه‌ها آتش زیر خاکستر اختلافات تاریخی، فرهنگی و مذهبی هم در این کشور شعله‌ور شد.

می‌دانیم که جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان آغاز شد. در آوریل ۱۹۳۹ هم ایتالیا به آلبانی حمله کرد و حکومت دست‌نشانده خود را در آن جا مستقر کرد و از طریق آلبانی یونان را هم مورد حمله قرار داد.

آن‌طور که به نظر می‌رسد، تصرف منطقه بالکان برای موسولینی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. اما در دستور کار هیتلر اولویتی نداشت. با این حال آلمان باید فشار دیپلماتیک خود بر یوگسلاوی را افزایش می‌داد. ضمن این که با قدرت‌گیری روزافزون آلمان و ایتالیا بی‌طرفی یوگسلاوی عملا ممکن نبود و با سقوط فرانسه و سکوت بریتانیا، یعنی دولت‌های پشتیبان یوگسلاوی، ادامه راه برای یوگسلاوی هر روز به محال نزدیک‌تر می‌شد. تا این که سرانجام بعد از یک دسته فشارهای دیپلماتیک که از زمستان  ۱۹۴۹ آغاز شده بود، یوگسلاوی بالاخره در مارس ۱۹۴۱ به طی یک قرارداد رسمی به متحدین پیوست.

دو روز بعد از امضای این قرارداد به دست دولت یوگسلاوی، شاهزاده نائب‌السلطنه از طریق کودتایی میهن‌پرستانه که از طرف بریتانیا حمایت می‌شد، کنار گذاشته شد، دولت سقوط کرد و تمام اعضای طرفدار یا متمایل به آلمان بر کنار شدند.

همین باعث شد تا هیتلر قبل از ورود شوروی به بالکان و برای تضمین امنیت خود در مرزهای جنوبی تصمیم به حمله به یوگسلاوی بگیرد و دستور اشغال آن را صادر کند. در این راه ناتوانی ایتالیا در مطیع کردن یونان و رانده شدن موسولینی به سمت بالکان به دست یونانی‌ها و تصمیم بریتانیا برای اعزام نیرو به یونان مشوق هیتلر برای اشغال هر چه زودتر یوگسلاوی و دخالت در امور بالکان بود.

ضمن این که این حرکت یوگسلاوی باعث شد تا پیروزی آلمان در یونان راحت‌تر انجام شود. گفتنی است که هدف اصلی هیتلر در یونان صرفا اشغال سالونیک بود تا بتواند بعدها آن را به بلغارستان واگذار کند.

متحدین در بالکان و یوگسلاوی‌ در جنگ جهانی دوم

در نهایت ارتش آلمان در ۶ آوریل سال ۱۹۴۱ حمله خود به یوگسلاوی و یونان را آغاز کرد. هیتلر در ۱۰ آوریل دولت مستقل کرواسی (شامل سرزمین‌های بوسنی و کرواسی) را تحت نظارت خود و ایتالیا به وجود آورد و ارتش یوگسلاوی هم در ۱۷ آوریل تسلیم متحدین شد. آلمان‌ها در ۳۰ می ۱۹۴۱ دولتی دست‌نشانده در صربستان مستقر کردند و ریاست آن را به میلان آچیمویچ سپردند. از آن جایی که این دولت عمر چندانی نداشت، بعد از مدتی دولت رستگاری ملی در صربستان روی کار آمد.

"</p

آلمان و ایتالیا مناطق اشغال‌شده بالکان را بین خود تقسیم و خطی که از حدود سارایوو می‌گذشت را هم به عنوان مرز دو منطقه انتخاب کردند. قسمت شمالی این مرز به اشغال آلمان و بخش جنوبی آن به اشغال ایتالیا در آمد. همچنین آلمان اسلوونی را در دست گرفت و کوزوو و قسمت‌های آلبانی‌نشین مقدونیه به ایتالیا سپرده شد.

حضور متحدین؛ تکه و پاره شدن دوباره بالکان و یوگسلاوی

تمام این‌ها اتفاقات در بستر جنگ جهانی دوم باعث شد تا گروه‌های مختلف یوگسلاوی دست به تسویه حساب‌های قومی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی بزنند. این جنگ‌ها بیشتر بین گروه‌های مقاومتی و مخالف متحدین با گروه‌های متهم به همکاری با آلمان صورت می‌گرفت. اما در یوگسلاوی بعد از فروپاشی پادشاهی آن عملا همه گروه‌ها و احزاب اعمم از کراوات‌ها، صرب‌ها و مسلمانان مقابل یکدیگر ایستاده و به کشتار هم دست زدند.

شبه‌نظامیان به عرصه سیاست وارد می‌شوند

در همین بین بود که گروه‌های شبه‌نظامی مثل چتینک‌ها، پارتیزان‌ها، اوستاش‌ها و … به وجود آمدند که اهداف متفاوتی از هم داشتند و با نیروی اسلحه گاهی شانه‌به‌شانه در کنار هم و گاهی در مقابل هم قرار می‌گرفتند. این گروه‌بندی‌ها سرآغاز فصل جدیدی در تاریخ بالکان و یوگسلاوی بود.

پیشنهاد مطالعه: لهستان در جنگ جهانی دوم 

دیگر مطالب وبلاگ

پادکست پرچم سفید

پادکست پرچم سفید

پادکستی درباره یکی از سیاه‌ترین اتفاقاتی که در تاریخ بشر رخ داده و میلیون‌ها نفر کشته،‌ زخمی و آواره به جا گذاشته. پادکستی درباره جنگ.