قسمت دوم پرونده جنگ ویتنام: عامل نارنجی تا مرگ‌های دردآور

سوگند و وفاداری به ویت‌کنگ‌ها

مرد جوان با تلاش فراوان خود را به چریک‌های انقلابی ویت‌کنگ رساند تا در کنار آنها علیه حکومت نگو دین دیم در ویتنام جنوبی مبارزه کند. این حکومت با ادعای آزادی و دموکراسی به قدرت رسیده بود، اما در سرکوب منتقدان خود تفاوتی با حکومت‌های دیکتاتوری نداشت. فرمانده ویت‌کنگ‌ها متنی را به او داد تا با صدای بلند بخواند و وفاداری خود را اعلام کند:
“به نام اتحاد کشورم سوگند می‌خورم که به عنوان یک سرباز انقلابی و راستین تا پای جان با امپریالیست‌های متجاوز آمریکایی و نوکران آنها مبارزه کنم تا ویتنام به کشوری قوی، دموکراتیک و ثروتمند تبدیل شود. سوگند می‌خورم که قاطعانه و بدون ذره‌ای ترس و تردید برای مردمم بجنگم و دستورات فرماندهانم را اطاعت کنم. من همواره به ارتش آزادی‌بخش ویتنام وفادار خواهم ماند و هرگز از مبارزه برای آزادی وطن دست بر نخواهم داشت.”
سلام، من احسان طریقت هستم و آنچه می‌خوانید، قسمت دوم از پرونده جنگ ویتنام است که در مرداد ۱۴۰۳ در پادکست پرچم سفید منتشر شده‌است. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم که قسمت دوم از پرونده جدید ما را گوش می‌دهید. اگر قسمت اول را نشنیده‌اید، پیشنهاد می‌کنم ابتدا آن را بشنوید تا با زمینه‌های شروع این جنگ عجیب و غریب آشنا شوید. لازم است اصلاحیه‌ای از قسمت قبل را بیان کنم: در جایی از متن گفتم «به نظر می‌رسد که دین دیم سیاستمدار کمونیست…» که در واقع درستش «ضد کمونیست» بود.
شما می‌توانید حامی انتشار و تداوم انتشار پادکست پرچم سفید باشید. این که با کمک‌های مالی‌تان از طریق سایت “حامی‌باش” به ما کمک کنید که بتوانیم با قدرت بیشتری ادامه دهیم، فاصله بین قسمت‌ها را کوتاه‌تر کنیم و کیفیت را بالاتر ببریم. امیدوارم از طریق سایت حامی‌باش به آدرس پادکست پرچم سفید (hamibash.com) از ما حمایت کنید و شما اسپانسر این قسمت و کل پادکست پرچم سفید باشید.
خب، برویم سراغ این قسمت که عنوانش هست…

خلاصه قسمت اول پرونده جنگ ویتنام

در قسمت قبل گفتیم که ویتنام، کشوری زیبا در جنوب شرقی آسیا، در قرن نوزدهم میلادی به اشغال فرانسه درآمد و سال‌ها مستعمره این امپراتوری اروپایی بود. حتی پس از پایان جنگ جهانی اول، با وجود تلاش‌های فراوانی که مبارزین ملی‌گرای ویتنامی برای استقلال کشورشان کردند، همچنان این کشور تحت حکومت فرانسه باقی ماند.
رهبر ملی‌گرایان ویتنامی، هوشی مین، بود که سال‌ها برای آزادی کشورش مبارزه کرد و حتی ناچار شد به مدت ۳۰ سال، خارج از ویتنام و در تبعید زندگی کند. مین پس از پیروزی انقلاب بلشویک‌ها در روسیه، به شدت تحت تأثیر نظریات لنین قرار گرفت و تبدیل به یک کمونیست دوآتشه شد.
در جریان جنگ جهانی دوم، وقتی فرانسه به اشغال آلمان نازی درآمد، مین فرصت را برای استقلال ویتنام مناسب دید؛ برای همین سازمانی به نام اتحادیه استقلال ویتنام یا ویت مین تأسیس کرد که شاخه نظامی این گروه علیه فرانسوی‌ها مبارزات چریکی می‌کرد.
اما مشکل هوشی مین تنها فرانسوی‌ها نبودند. زیرا در آن روزها، ژاپن که یکی از متحدین آلمان در جنگ بود، به ویتنام حمله کرده بود و نیمی از این کشور را از چنگ فرانسه درآورده بود و حالا ویتنام نه تنها مستعمره فرانسه به حساب می‌آمد، بلکه ژاپنی‌ها نیز بخشی از این کشور را اشغال کرده بودند.
از اینجای داستان پای آمریکا نیز به ویتنام باز می‌شود. آمریکایی‌ها که در جنگ جهانی علیه ژاپن می‌جنگیدند، برای تضعیف ژاپنی‌ها از هوشی مین و ویت مین‌ها حمایت کردند تا اینکه جنگ جهانی با شکست آلمان و ژاپن به پایان رسید. پس از تسلیم کامل ژاپن و خروج نیروهای ژاپنی از ویتنام، هوشی مین استقلال ویتنام را اعلام کرد، اما فرانسه که یکی از کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم بود، همچنان ویتنام را مستعمره خود می‌دانست و بار دیگر نیروهایش را در آنجا مستقر کرد و این آغازگر جنگ مجدد میان فرانسوی‌ها و ویت مین‌ها بود.
از آنجا که هوشی مین قصد داشت در ویتنام یک حکومت کمونیستی برقرار کند، دیگر مورد حمایت آمریکا نبود. به دلیل جنگ سردی که پس از جنگ جهانی میان بلوک‌های شرق و غرب دنیا در جریان بود، آمریکایی‌ها در تقابل هوشی مین با فرانسوی‌ها طرف فرانسه را گرفتند چون نمی‌خواستند هوشی مین، ویتنام را دو دستی تقدیم بلوک کمونیستی شرق کند. مبارزات ویت مین برای اخراج فرانسوی‌ها از ویتنام بیش از ۸ سال ادامه داشت تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۵۴ موفق شدند آنها را به طور کامل شکست دهند. پس از اینکه فرانسه در کنفرانس صلح ژنو استقلال ویتنام را پذیرفت، قرار شد ویتنام به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شود، زیرا اکثر مردم جنوب ویتنام ضد کمونیسم بودند و به هیچ وجه زیر بار حکومت هوشی مین نمی‌رفتند. پس شمال ویتنام به هوشی مین و کمونیست‌ها رسید و جنوب این کشور به نگو دین دیم، که به شدت ضد کمونیست بود.
حالا ببینیم ادامه داستان به کجا می‌رسد.

جنگ ویتنام، قسمت دوم

گفتیم که بر اساس معاهده ژنو، ویتنام به دو بخش تقسیم شد اما طبق مفاد این توافقنامه، تقسیم ویتنام یک تصمیم موقتی بود و باید حداکثر ظرف مدت دو سال یک انتخابات سراسری برگزار می‌شد تا کشور دوباره یکپارچه شود و نوع حکومت بر اساس آرای مردم تعیین گردد. اما بیش از بیست سال طول کشید تا این اتفاق بیفتد و دو کشور ویتنام شمالی و جنوبی با هم متحد شوند.
پس از امضای توافقنامه، به هر فرد غیرنظامی ساکن ویتنام سیصد روز فرصت داده شد تا انتخاب کند که می‌خواهد در کدام بخش این کشور زندگی کند. آن دسته از ویتنامی‌های ساکن شمال این کشور که مطمئن بودند سرنوشت خوبی در یک کشور کمونیستی در انتظارشان نیست، ناچار شدند خانه و زندگی خود را رها کنند تا به ویتنام جنوبی مهاجرت کنند؛ برای مثال کاتولیک‌ها و بودایی‌ها یا افرادی که رابطه خوبی با فرانسوی‌ها داشتند و با دولت تحت نظر آنها همکاری می‌کردند، دسته دسته به جنوب فرار کردند چون می‌دانستند اگر دست هوشی مین به آنها برسد، معلوم نیست چه بلایی سرشان بیاورد. در نهایت در این مهلت سیصد روزه، بیش از نهصد هزار نفر از مردم شمال به جنوب ویتنام پناهنده شدند.
در قسمت قبل گفتیم که در ویتنام جنوبی، حکومت از پادشاهی به جمهوری تغییر کرد و نگو دین دیم با حمایت مستقیم آمریکا به قدرت رسید؛ زیرا دین دیم به شدت مخالف کمونیست‌ها بود و دولت آمریکا برای مقابله با هوشی مین به چنین مهره‌ای نیاز داشت.
دین دیم یک کاتولیک معتقد بود که زمانی قصد داشت کشیش شود و حتی به دلیل اعتقادات مذهبی‌اش ازدواج هم نکرده بود. دیم نیز مانند هوشی مین سال‌ها برای استقلال ویتنام مبارزه کرده بود و در این راه ناچار شده بود چندین سال خارج از ویتنام و در تبعید زندگی کند. اما نگاه این دو نفر و برداشتشان از ملی‌گرایی ویتنامی بسیار متفاوت بود. دیم به دنبال استقرار آزادی و دموکراسی در کشورش بود و مطمئن بود یک حکومت کمونیستی به هیچ عنوان نمی‌تواند دموکراسی را در ویتنام برقرار کند. برای همین، به همان اندازه که از فرانسوی‌ها به خاطر سال‌ها استعمار و اشغال میهن محبوبش، ویتنام، نفرت داشت، از هوشی مین و کمونیست‌ها نیز متنفر بود؛ به ویژه اینکه کمونیست‌ها برادر بزرگتر و برادرزاده‌اش را زنده به گور کرده بودند و حتی مدتی خود دیم نیز توسط آنها بازداشت و زندانی شده بود.

چالش‌های حکومت نگو دین دیم

دیم با ادعای برقراری آزادی و دموکراسی به قدرت رسید اما به تدریج به یک حاکم مستبد تبدیل شد. دیم در همان روزهای اول حکومتش با چالش‌های زیادی روبرو شد.
اول اینکه هزاران نیروی نظامی کمونیست شمالی با پنهان کردن هویتشان در جنوب ماندند تا بتوانند فعالیت‌های ویت‌کنگ‌ها، یعنی چریک‌های انقلابی طرفدار هوشی مین در جنوب را آغاز کنند. ویت‌کنگ‌ها سعی داشتند شرایط را برای پیروزی هوشی مین در انتخابات نهایی که قرار بود برگزار شود، فراهم کنند. اما دیم پس از مشورت با مشاوران آمریکایی خود تصمیم گرفت در این انتخابات شرکت نکند و در واقع این توافقنامه را نقض کند. دلیل او هم این بود که می‌دانست بخش زیادی از مردم جنوب، هوشی مین را به او ترجیح می‌دهند. بنابراین اگر انتخابات برگزار می‌شد، احتمالا ویتنام یکپارچه می‌شد، اما حکومت در اختیار هوشی مین و کمونیست‌ها قرار می‌گرفت.

شروع مبارزات ویت‌کنگ‌ها

اما این کار دیم بهانه‌ای شد برای هوشی مین و ویت‌کنگ‌ها که مبارزات خود را علیه او و دولت ویتنام جنوبی آغاز کنند. دین دیم هم در این مدت توانسته بود با کمک‌های بی‌دریغ و هنگفت مالی و تسلیحاتی آمریکا ارتش خودش را به خوبی تجهیز کند و اوضاع را تا حدودی در کنترل خود بگیرد.
در ادامه خواهیم دید که چطور این کشور یکپارچه به ویرانه تبدیل شد.

منابع این پرونده

۱. The Vietnam war documentary directed by Ken Burns and Lynn Novick
۲. کتاب جنگ ویتنام با عنوان اصلی The Fall Of Vietnam نوشته Philip Gavin ترجمه سهیل سُمّی از انتشارات ققنوس
۳. ‌بریتانیکا
۴. سایت History
۵. مرکز ویلسون
۶. آلفا هیستوری
۷. باز هم بریتانیکا
پلی‌لیست بیشتر بدانیم‌های تاریخی در یوتیوب
سایت پادکست پرچم سفید
حمایت از پرچم سفید در سایت حامی باش
حمایت از پادکست پرچم سفید از طریق پی‌پل
متن: نازنین قاری
تدوین: الیاس گرجی
روایت: احسان طریقت

شبکه‌های اجتماعی پرچم سفید

توییتر | اینستاگرام