ایل بختیاری در جنگ جهانی اول؛ همراه آلمان یا انگلیس؟
در سالهای جنگ جهانی اول عدهای از مردم ایران به دلیل کینهای که نسبت به روسها و انگلیس ها داشتند، به جبهه متحد یعنی آلمان، اتریش و عثمانی نزدیک شدند. خانهای کوچک ایل بختیاری از جمله این ایرانیان بودند. در این مقاله به روابط آلمانها و بختیاریها در جنگ جهانی اول خواهیم پرداخت.
جنگ جهانی اول بین دو جبهه متحد و متفق در اروپا شکل گرفت. طولی نکشید که به دنبال تقابل این دو گروه، تقریبا سرتاسر جهان مانند ایران در جنگی بیسابقه فرو رفت. در ایران آن سالها، هر کدام از این دولتها برای تامین منافع خود سعی در نفوذ در کشور و در دست گرفتن قدرت سیاسی و نظامی داشتند. ناتوانی دولت قاجار هم به خوبی هرچه تمامتر زمنیه تحرکات استعمارگرایانه دولتهای اروپایی را فراهم میکرد.
با ضعف دولت مرکزی ایران مردم خود را در برابر دشمن، در داخل مرزهایشان تنها و درمانده حس کردند و تصمیمات متفاوتی در مقابل این نیروی بیگانه گرفتند. برای مثال میتوان به ایل بختیاری اشاره کرد که به طور کلی در مواجهه با دشمن به دو دسته تقسیم شدند؛ دسته اول شامل خانهای بزرگ ایل که به انگلیس تمایل نشان دادند و دسته دوم خانهای کوچکتر که به دنبال مبارزه با انگلیس به آلمانها روی خوش نشان داده و همراهی متحدین را به متفقین ترجیح دادند.
آلمان؛ متفاوت از سایر قوا در جنگ جهانی اول
اولین تفاوت آلمان با دولتهای دیگر در این بود که رابطه ایشان با ایل بختیاری سابقه چندانی نداشت و تنها چند سال قبل از شروع جنگ بینالملل پایههای آن ریخته شده بود. تفاوت دیگر این دولت نسبت به سایر کشورهای مهاجم به ایران درست از همان ابتدای شلیک گلوله جنگ نمود پیدا کرد؛ با شروع جنگ عثمانیها، روسها و انگلیسها نیروهای خود را به طور گستردهای وارد مرزهای ایران کردند و در کشور به قتل، غارت و تجاوز پرداختند. در این بین تنها آلمان بود که در ابعاد وسیع نیروهای خود را وارد ایران نساخت و به طور مسقیم کشور ما را زیر چکمههای ارتش خود به خاک و خون و قحطی مبتلا نکرد. آلمانها در این دوره با دقت نظر و برنامهریزی گامهای خود را علیه متفقین برمیداشتند. به طوری که حتی نحوه نفوذ آنان در بین بختیاریها برای انگلستان جای سوال دارد.
جنگ در سرزمینی دیگر؛ ماموران آلمانی علیه انگلیس به سرزمین بختیاریها وارد شدند
البته نباید نادیده گرفت که در آن برهه تاریخی آلمان فرصت روانه کردن گسترده ارتش خود به ایران را هم نداشت و کار خود را در اوایل ۱۹۱۵ میلادی با فرستادن ۲۰۰ مامور همراه با تجهیزات، پول و کتابچههای تبلیغاتی به ایران آغاز کرد.
آلمانها هم مانند انگلستان به قوای نظامی و سیاسی ایلات ایران در جنوب، جنوب غربی و غرب پی برده بودند و ترجیح میدادند، با جذب این ایلات، آنها را به نیابت از خودشان علیه انگلیس به جنگی وارد کنند که در اصطلاح به آن جنگ نیابتی میگویند.
آلمان با همین سیاست توانست در بین تنگستانیها، دشتستانیها و قشقاییها نفوذ کند. اما نفوذ در بین بختیاریها که تحت نظر انگلستان بودند، کار چندان راحتی نبود. با این حال، آلمان تلاش کرد تا با ایجاد نفاق بین خانهای بزرگ و انگلستان با خانهای کوچک روابط صدساله این دو گروه را در هم بشکند.
واسموس؛ یکی از اهرمهای فشار آلمان بر انگلیس در جنگ جهانی اول
از بین این ماموران آلمانی میتوان به ولیهلم واسموس، دیپلمات و جاسوس آلمانی اشاره کرد که گویا از پتانسیل عشایر جنوب اطلاع کامل داشته و آنها را سلاح مناسبی در راه آسیب زدن به انگلستان میدانسته است. از جمله افرادی که واسموس توانست با دادن پول و اسلحه آنها را در جنگ با انگلستان تهییج کند، ابراهیمخان ضرغامالسلطنه، سردار مریم و فتحعلی خان سردار معظم بود.
ایجاد ناامنی در جاده لینچ و خرابکاری در میادین و تاسیسات نفتی هم از دیگر راهکارهای آلمان علیه انگلستان بود. در مجموع آلمان سعی داشت تا احساسات ملی ایلات ایرانی را بر ضد انگلیس تحریک کرده و جنوبیها را به جان آنها بیاندازد و بعد، خود به نفت جنوب دست پیدا کند.
پایان جنگ جهانی اول؛ پایان آلمان و خانهای بختیاری
آلمان برخلاف انگلستان که در راه جذب اقوام از منابع مالی بیپایانی بهرهمند بود، توانایی مالی محدودی داشت و بیشتر سعی میکرد تا با وعدههای غیر مالی و تبلغات کار خود را پیش ببرد. با وجود تمام این تلاشها، آلمان نه تنها در بر هم زدن توازن قدرت در جنوب و به دست گرفتن آن منطقه موفقیتی به دست نیاورد. بلکه در جنگ جهانی اول هم شکست سختی را متحمل شد. بعد از این ماجرا بود که انگلیسها اکثر طرفدارن آلمان را یا به قتل رساندند یا تبعید کردند و بعد از مدت کوتاهی رضاخان را برای تامین امنیت راهها و میادین نفتی جنوب جایگزین بختیاریها کردند و به این ترتیب رابطه بختیاریها با آلمان و بریتانیا پایان یافت.