در این سری مقالات به بررسی مهمترین نبردهای جنگ جهانی دوم خواهیم پرداخت. در مقاله قبلی به طور خلاصه به پنج نبرد مهم پرداختیم در ادامه این مجموعه مقالات به بررسی مهمترین نبردهای جنگ جهانی دوم از نبرد آردن تا بریتانیا میپردازیم.
نبرد بولج یا نبرد آردن: دسامبر ۱۹۴۴ - ژانویه ۱۹۴۵
متفقین پس از تهاجم روز D در ژوئن ۱۹۴۴ از نرماندی خارج شدند و به سرعت در سراسر فرانسه و بلژیک پیشروی کردند. هدف هیتلر این بود که آنها را با یک بلیتزکریگ غافلگیرکننده یا همان حمله برقآسا متوقف کند. چندین لشکر زرهی با هدف شکستن خطوط متفقین در آردن جمع شدند. نیروهای آمریکایی با وجود تلفات سنگین سرسختانه ایستادند. آنها بیش از ۱۹۰۰۰ کشته دادند. آلمانیها ذخایر سوخت محدودی داشتند و فقط میتوانستند چند روز، قبل از اتمام سوخت و مهمات بجنگند. بنابراین این نبرد خیلی زود تمام شد. خطوط متفقین بسیار آسیب دیدند، اما شکسته نشدند و خیلی زود، صدها هزار نیروی کمکی به منطقه سرازیر شدند. پس از آن، آلمان که فاقد منابع و سوخت کافی برای حمله دیگری بود، مجبور به عقبنشینی شد.
نبرد مونت کاسینو: ژانویه تا مه ۱۹۴۴
پس از آنزیو (در قسمت اول همین مجموعه مقالات مهمترین نبردهای جنگ جهانی دوم درباره آن صحبت کردیم)، آلمانیها مواضع دفاعی معروف به خط زمستان را اشغال کردند که شامل سنگرها، سیم خاردارها، میدانهای مین و خندقها بود. چهار حمله متوالی متفقین به این مواضع به نبرد مونت کاسینو معروف شد.
این مبارزه شبیه نبردهای جنگ جهانی اول بود، با بمباران توپخانهای که قبل از حملات خونین پیاده نظام به مواضع ثابت انجام میشد. موفقیت به قیمت بیش از ۵۰۰۰۰ تلفات از طرف متفقین کسب شد. امروزه، این نبرد عمدتاً به خاطر تخریب صومعه مونت کاسینو (که به غیرنظامیان پناه میداد)، آن هم توسط بیش از صد حمله پروازی توسط B-17 به یادها سپرده شدخ است، آن هم زمانی که متفقین به اشتباه باور داشتند که این صومعه، یک موقعیت رصد توپخانهای آلمانی است.
نبرد بریتانیا: ژوئیه - اکتبر ۱۹۴۰
در اواخر سال ۱۹۴۰، بریتانیا با تهاجم سنگین و هوایی آلمان مواجه شد، اما این تهاجم تنها با برتری هوایی کسب شد. آنچه پس از آن انجام شد، اولین کارزار بزرگی بود که توسط نیروهای هوایی مخالف آلمان رخ داد.
به مدت چهار ماه، لوفتوافه آلمان به فرودگاهها، ایستگاههای رادار و کارخانههای هواپیماسازی بریتانیا حمله کرد و شهرهای بریتانیا را نیز بمباران کرد. اما ثابت شد که استوکاها در برابر رهگیری بسیار آسیب پذیر هستند و آلمانیها هواپیماهای کافی برای شکست خلبانان جنگنده نیروی هوایی سلطنتی، در هوریکانها و اسپیت فایرها را نداشتند. تلفات سنگین، لوفت وافه را مجبور به کاهش عملیات کرد. برنامههای تهاجمی هیتلر برای مدت نامعلومی متوقف شد.
نبرد سدان: می ۱۹۴۰
هنگامی که بریتانیا و فرانسه به دنبال تهاجم نازیها به لهستان به آلمان اعلام جنگ کردند، بسیاری انتظار داشتند که این جنگ بازخوانی اقدامات تاکتیکی پیاده نظام در جنگ جهانی اول باشد.
آن خط فکری به وضوح به استراتژی فرانسویها برای ساختن استحکامات بتنی سنگین خط ماژینو منجر شد. اما این انتظارات در مه ۱۹۴۰ زمانی که آلمانها یک “بلیتزکرایگ” (“حمله رعدآسا”) با سرعت بالا به رهبری تانکهای پانزر به راه انداختند، از بین رفت. آلمانیها به دلیل نداشتن توپخانه سنگین، با بمبافکنهای غواصی Stuka به مواضع فرانسویها در سدان حمله کردند. حمله شدید هوایی به سرعت باعث تضعیف روحیه مدافعان شد و نیروهای آلمانی به راحتی از آنجا عبور کردند. فرانسه خیلی زود سقوط کرد.
نبرد برودی: ژوئن ۱۹۴۱
طرح هیتلر برای حمله به شوروی، عملیات بارباروسا نام داشت و با توجه به برتری عددی جمعیت روسیه و تاریخ سیاه نیروهای دشمن در حمله به روسیهی همیشه سرد و یخی، مطمئناً روی کاغذ این حمله یک عمل دیوانهکننده به نظر میرسید. با این حال، هیتلر معتقد بود که حمله رعدآسا غیر قابل توقف است و نبرد برودی در غرب اوکراین کلام درست او را برای مدتی ثابت کرد.
هفتصد و پنجاه پانزر آلمانی با چهار برابر از تانکهای روسی روبرو شدند. اما نیروی هوایی روسیه در زمین نابود شده بود و استوکاسهای آلمانی توانستند بر منطقه تسلط پیدا کنند. آنها علاوه بر انهدام تانکها، سوخت و مهمات روسیه را هدف قرار دادند و ارتباطات را مختل کردند.
نیروهای گیج روسیه کاملا از دور خارج شدند و برتری عددی آنها تفاوتی در نتیجه نداشت.