وقتی که متفقین روز پیروزی در اروپا یا همان VE day رو در ۸ می ۱۹۴۵ جشن گرفتند، فرمانده نظامی بریتانیا برنارد لا مونتگومری به سربازانش هشدار داد: «ما در جنگ آلمان پیروز شدیم. اما الان وقتشه كه به صلح دست پیدا کنیم.» اما اتفاقی که داشت رقم میخورد، سرنوشت تقسیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم بود.
ماهها قبل از تسلیم بیقید و شرط آلمان در جنگ جهانی دوم “سه قدرت بزرگ” متفقین یعنی ایالات متحده، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس یالتا دور هم جمع شدند تا در مورد آینده آلمان گفتگو کنند. همه آنها میخواستند تا از تکرار اتفاقات بعد از جنگ جهانی اول جلوگیری کنند؛ اتفاقی که سقوط اقتصادی بعد از جنگ در آلمان منجر به خشم ملیگراها و ظهور حزب راست افراطی نازی شد.
علت تقسیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم
وضعیت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم وخیم بود. میلیونها آلمانی در اثر بمباران متفقین که کل شهرها رو ویران کرده بودند، بیخانمان شده بودند و میلیونها آلمانی دیگر که در لهستان و پروس شرقی زندگی میکردند. آن هم زمانی که اتحاد جماهیر شوروی آنها را اخراج کرده بود و راهی جز پناهنده شدن به این مناطق نداشتند.
در شرایطی که اقتصاد و دولت آلمان در حال فروپاشی بود، متفقین به این نتیجه رسیدند که آلمان باید بعد از جنگ اشغال شده تا انتقال قدرت به صورت مسالمتآمیز اتفاق بیافتد و آلمان به یک کشور امن پسا نازی تبدیل شود. همین هدف و تصمیم منجر به تقسیم آلمان بین کشورهای طرف برنده شد.
اشغال آلمان توسط متفقین
در ژوئیه ۱۹۴۵، «سه قدرت بزرگ» دوباره در کنفرانس پوتسدام گرد هم آمدند. در یالتا، متفقین با چند مسئله موافقت کردند که شامل غیرنظامیسازی، دموکراسیسازی و پاکسازی آلمان از نازیها بود. با پایان یافتن رسمی جنگ، زمان آن رسیده بود که یک برنامه عملیاتی برای تحقق این اهداف و برای اشغال آلمان توسط متفقین شروع شود.
به جای اداره و نظارت بر آلمان در کنار یکدیگر، همانطور که متفقین در اتریش بعد از جنگ انجام دادند، در پوتسدام تصمیم بر این شد که آلمان بین متفقین تقسیم شود.
تقسیم آلمان بین متفقین
تقسیم آلمان به چهار منطقه اشغالی مجزا، یک منطقه برای هر یک از کشورهای متفقین (از جمله فرانسه) رخ داد. انگلیسیها مناطق شمال غربی، فرانسویها جنوب غربی و آمریکاییها جنوب شرقی را اشغال کردند. با توجه به این که ارتش شوروی بخش زیادی از شرق آلمان را اشغال کرده بود، اتحاد جماهیر شوروی مسئولیت منطقه شمال شرقی را بر عهده گرفت که شامل پایتخت برلین میشد.
خود برلین هم به چهار منطقه تقسیم میشد که بریتانیاییها، فرانسویها، روسها و آمریکاییها هر کدام منطقه متفاوتی از پایتخت را که کاملاً توسط سرزمینهای تحت اشغال شوروی احاطه شده بود، اداره میکردند.
بوگارت، نویسنده کتاب لشکرهای مخفی: ارتش ایالات متحده، مینویسد: «در کنفرانس پوتسدام، ایده این بود که یک مقام مرکزی به نام شورای کنترل متفقین دستورات مشترکی صادر کنه که بعدا توسط هر متحد در منطقه اشغالی تحت سلطه اونها در سطح پایینتر اجرا بشه. با این همه، مشکل در جزئیات بود، و هر چه اشغال طولانیتر شد، مشخص شد که این کار قابل اجرا نیست.»
از همان ابتدا، شوروی منطقه اشغال خودش را متفاوت از بریتانیا، فرانسوی و آمریکاییها اداره میکرد.
عملکرد متفقین در اداره آلمان اشغالی
بوگارت اضافه میکند: «ارتش شوروی و غیرنظامیهای روسیه در طول جنگ به شدت از دست نازیها متحمل آسیب شده بودند. برای مثال، وقتی نوبت به اجرای دستورالعمل مشترک نازیزدایی میشد، نه تنها مقامات نازی رو دستگیر کردند، بلکه تمام مالکان اصلی آلمان رو نازی میدونستند. پس زمینهای اونها رو هم مصادره کردند.»
همین امر در مورد دستورالعمل مشترک برای ایجاد انتخابات آزاد و دموکراتیک در هر منطقه اشغالی صادق بود. در ظاهر، شوروی اجازه تشکیل احزاب سیاسی مستقل را در منطقه خود داده بود، اما خیلی زود همه احزاب را مجبور به ادغام تحت “ائتلاف” کمونیستی تحت کنترل مسکو کردند. این اقدام با انتقاد شدید متفقین غربی مواجه شد.
اما بزرگترین شکاف بین اتحاد جماهیر شوروی و بقیه کشورهای اشغالگر حول موضوع غرامت جنگی شکل گرفت. یکی از دلایلی که اقتصاد آلمان بعد از جنگ جهانی اول سقوط کرد این بود که مجبور شد میلیاردها دلار غرامتی را که طبق معاهده ورسای خواسته شده بود بپردازد. بریتانیاییها، فرانسویها و آمریکاییها میخواستند از این اشتباه اجتناب کنند، اما اتحاد جماهیر شوروی، که اقتصاد خودش در طول جنگ جهانی دوم به شدت توسط آلمانها آسیب دیده بود، میخواست آلمان تاوان آن را بپردازد.
قراردادی منعقد شد که در آن اتحاد جماهیر شوروی موافقت کرد مواد غذایی تولید شده در منطقه اشغالی خودش را با غرامت نقدی و کالاهای نهایی کارخانههای آلمانی در مناطق اشغالی غرب تجارت کند. اما وقتی که شوروی نتونست محموله های کشاورزی خودش را حفظ کند، متفقین غربی پرداخت غرامت را قطع کردند.
در سال ۱۹۴۶، با کمک نیروهای نظامی شوروی با ایجاد رژیمهای کمونیستی در رومانی، بلغارستان، یوگسلاوی و آلبانی، تنشها بیشتر شد. وینستون چرچیل، نخستوزیر سابق بریتانیا، در یک سخنرانی معروف، تهدید کمونیسم شوروی را بهعنوان «پردهای آهنین» توصیف کرد که در سرا قاره اروپا فرود اومده و این نشانه آغاز جنگ سرد بود و هر گونه شانس همکاری بین نیروهای اشغالگر غربی و شوروی به سرعت در حال محو شدن بود.
در سال ۱۹۴۷، بریتانیا و ایالات متحده تصمیم گرفتند دو منطقه اشغالی خودشان را بهمنظور تقویت همکاری اقتصادی بیشتر بین مناطق ادغام کنند. قلمرو بزرگ جدید «بیزونیا» نامیده شد که به دو منطقه تشکیلدهنده مرزهای اون اشاره دارد و شاید این موضوع تقسیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم را شدت بخشید.
محاصره برلین
بعدا متفقین غربی با افزایش کمکهای اقتصادی به بیزونیا و سرزمینهای اشغالی فرانسه با پول نقد طرح مارشال، کارها را یک گام فراتر بردند. اونها همچنین ارز آلمانی رایشمارک که به شدت در حال تورم بود رو با مارک جدید و پایدارتر دویچه جایگزین کردن. همه این اقدامات بدون تایید شوروی انجام شد.
تنشها زمانی بالا گرفت که متفقین غربی سعی کردند مارک جدید دویچه رو در برلین به گردش در بیارن. شوروی شورای کنترل متفقین رو تحریم کرد و وقتی که غرب به خواستههای اونها سر تعظیم خم نکرد، ژوزف استالین دستور محاصره کامل برلین رو داد که در ۱۰۰ مایلی داخل خاک اشغال شده توسط شوروی قرار داشت.
بوگارت میگوید: «برلین جزیرهای در منطقه شوروی است. استالین تصمیم گرفت متحدان غربی رو در جایی که بیشتر آسیبپذیر بودند تحت فشار قرار بده. اون تمام راههای ورودی و خروجی با قطارها و کشتیها رو به برلین غربی قطع کرد، اما نه از طریق هوایی.»
متفقین غربی با هواپیما، یک کمپین هوایی چند ماهه برای ریختن مواد غذایی و سوخت به برلین غربی که در نهایت محاصره شوروی رو در سال ۱۹۴۹ شکست، پاسخ دادند.
شکلگیری آلمان شرقی و غربی
در اواخر همون سال، فرانسه رسماً قلمرو اشغالی خودش را با بیزونیا ادغام کرد و جمهوری فدرال آلمان یا چیزی که به آلمان غربی معروف شد را ایجاد کرد. در اکتبر ۱۹۴۹، اتحاد جماهیر شوروی با تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان، یک ایالت کمونیستی معروف به آلمان شرقی را تشکیل داد.
در سال ۱۹۵۲، آلمان شرقی برای جلوگیری از فرار مهندسان، دانشمندان و پزشکان به آلمان غربی، کنترل مرزهای غربی را آغاز کرد. جالب اینجاست که همه مرزهای برلین به این شدت کنترل نمیشد.
بوگارت: «به مدت هشت سال، اون روزنه وجود داشت، زمانی که برای هر کسی که میخواست از آلمان شرقی فرار کنه خیلی آسون بود. تنها کاری که باید انجام میدادید این بود که سوار متروی برلین شرقی بشه و از برلین غربی خارج بشه.»
اما در شب ۱۲ تا ۱۳ آگوست ۱۹۶۱، سربازان آلمان شرقی در برلین کیلومترها سیم خاردار گذاشتند که به دیوار برلین تبدیل شد و مرزهای آلمان غربی رو برای ۲۸ سال آینده مهر و موم کرد. به این شکل تقسیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم به بدترین شکل خود تا سالها ادامه پیدا کرد.