دوره اول جنگهای ایران و روسیه
مدتزمان زیادی است که روابط ایران و روسیه یک علامت سوال بزرگ برای اکثر مردم ایران ایجاد کرده است. شاید بهتر باشد، برای رسیدن به این جواب که «دوستی ایران و روسیه از کجا شروع شد؟» ابتدا به این سوال بپردازیم که «اولین دشمنیها و برخوردهای این دو از کجا شروع شده است؟» برای پاسخ این سوالها چه جایی بهتر از صفحات تاریخ و بررسی دوره اول جنگهای ایران و روسیه.
تاریخ معاصر ایران؛ اولین جنگهای ایران و روسیه
تسخیر ایران اما چشمانداز طولانیمدت و حیاتی خاندان رومانف، تزاران حاکم بر روسیه، بود و با هر قیمتی باید اجرا میشد. زیرا روسیه با تمام عظمتی که داشت، از خطوط بازرگانی دنیا به دور بود و از طرفی نظری هم به هند داشت و ایران درست بر سر راه دو آرزوی حیاتی رومانفها قرار داشت.
روسیه برای رسیدن به این خواسته خود سالهای سال به ایران حمله کرد تا با گذشتن از دریای مازندران، هشترخان، باکو و استرآباد و با صرف هزینه و مسافت کمتر به شبهقاره هند و آبهای آزاد و گرم برسد. این حملات در دوره حاکمیت ایل قاجار در ایران به اوج خود رسید.
تاسیس قاجار، شروع تنش
در دوره سلطنت آقا محمدخان قاجار و درست زمانی که حاکم گرجستان تحتالحمایه روسیه شد، این تهاجمات هم آغاز شد. به همین دلیل آقا محمدخان به حوزه قفقاز لشکر کشید و حاکم سرکش گرجستان را سرکوب کرد. این اقدام او که با خشونت بسیاری صورت گرفت، توانست تمایل قفقازنشینهای غالبا مسیحی را نسبت به روسیه افزایش دهد. روسیه با استفاده از این فرصت و بهمرور توانست قفقاز را که صدها سال تحت حکومت ایران بود، به دست آورد.
با مرگ موسس سلسله قاجار و روی کار آمدن بابا خان (فتحعلیشاه) روابط خصمانه بین دو طرف گسترش یافت و دوره اول جنگهای ایران و روس در این زمان بر سر مسئله گرجستان در 1803 میلادی به فرماندهی سیسیانوف آغاز شد.
تزار روسیه، الکساندر اول، با اطلاعاتی که از وضع سیاسی و نظامی ایران داشت، گمان میکرد این جنگ در طی چند حمله متوالی به قفقازیه به اتمام خواهد رسید، دولت ایران شکست خواهد خورد و مجبور به قبول خواستههای روسیه خواهد شد. درباریون روسی هرگز احتمال نمیدادند، شاه ایران با آن حجم از گرفتاریهای داخلی بتواند حدود ده سال، با حداقل امکانات، در برابر سپاه روس مقاومت کند.
از آن سو فتحعلیشاه گمان میبرد؛ مسائل و اختلافات پیشآمده با مکاتبه حل خواهد شد. به همین منظور شاه ایران نامهای به سیسیانوف نوشت و زمانی که با بیاعتنایی سردار روس مواجه شد، به اهمیت موضوع پی برد.
مسلمانان؛ در خط مقدم جنگ با کفار
جنگ در اوایل سال 1218 هجری/ 1803 میلادی با حمله روس به گنجه آغاز شد و سیسیانوف شهری که اکثر قریب بهاتفاق جمعیتش را مسلمانان تشکیل میدادند، قتل عام کرد. این مسئله خون ایرانیان مسلمان اعم از روحانی و غیر روحانی را به جوش آورد و به این جنگها رنگی مذهبی بخشید. بهطوریکه علمای تهران برای این جنگ حکم جهاد با کفار صادر کردند.
شاه قاجار با اطلاع پیداکردن از وخامت اوضاع مجبور شد تا دستور تجهیز سپاه را بدهد و عباس میرزا را که در هنر جنگ سرآمد سایر فرزندانش بود، به فرماندهی سپاه انتخاب کند.
هنگامی که قوای روس راهی گنجه شدند و آن شهر را محاصره کردند، جوادخان زیاداغلی، حاکم گنجه، توانست مردان شهر را مسلح کرده و به نحوی از شهر پاسداری کند که سیسیانوف از تصرف گنجه مایوس شود. دراینبین اما خیانت یکی از اطرافیان جوادخان به نام نصیب بیگ شمسالدینلو ورق را برگرداند.
وقتی خیانت دروازههای گنجه را گشود
نصیب بیگ همراه با تعدادی از ارامنه، شبانه، دروازههای شهر را به روی سپاه روس باز کردند. در جریان این اتفاق جوادخان و فرزندش به همراه سایر مردم گنجه قتل عام شدند و سیسیانوف شهر را بهعنوان مرکز فرمانروایی خود انتخاب کرد. در مقابل، سپاه عباس میرزا در 1219 هجری قمری از تبریز به سمت ایروان حرکت کرد و در نزدیکی آن شهر اردو زد.
از جنگهای سال 1219 نتیجهای قطعی به دست نیامد و جنگ برای مدتی بین دو طرف متوقف شد اما در 1220 با حمله دستنشانده روسیه به منطقه تحت نفوذ ایران آتش جنگْ جان تازهای گرفت.
عباس میرزا قوای خود را برای فتح گنجه آمده کرد و بالاخره توانست سیسیانوف را مجبور به ترک گنجه کند. اما از آن سو کشتیهای جنگی روس از راه بندر انزلی وارد خاک ایران شدند. مقابله میرزا موسی، حاکم رشت و تلاشهای عباس میرزا روسها را به شکست نزدیک و سیسیانوف را وادار کرد تا به باکو عقب بنشیند. در مجموع جنگهای تعرضی ایران در سال 1220 روسها را چندین کیلومتر بهطرف کوهستانهای قفقاز به عقب راند اما خیانتهایی که در سال 1221 رخ داد، آنها را دوباره به مرزهای ایران نزدیک کرد.
در این زمان هیئت اعزامی ناپلئون به ریاست گاردان وارد ایران شدند و قسمتی از پیادهنظام ایران را آموزش دادند. افسران فرانسوی نیز به کمک عباس میرزا رفتند. با تمام این وجود تعلیمات فرانسویها تاثیر چندانی بر سپاه ایران نداشت و تنها نمایانگر ضعف ریشهدار سپاه ایران بود.
عهدنامه گلستان به منزله شکست ایران در تمام جبهههای جنگ
جنگ تا سالها بعد ادامه داشت و در هر نبرد یکی از طرفین به یک پیروزی موقتی دست مییافت. در یکی از آخرین نبردها که قوای ایران بهشدت تحلیل پیدا کرده بود و عباس میرزا تا تبریز عقبنشسته بود، انگلستان به میانجیگری پرداخت و مقدمات صلح بین ایران و روس را فراهم آورد. قرارداد صلحی که ما امروز بهعنوان لکه ننگی در تاریخ کشورمان میشناسیمش؛ عهدنامه گلستان.
این عهدنامه در سال 1228 هجری /1813 میلادی در گلستان، از توابع قرهباغ، با حضور سفیر انگلستان، نیکولا نماینده روسیه تزاری و میرزا ابوالحسن خان شیرازی، نماینده ایران به امضا رسید و بر طبق آن تمامی ولایات قرهباغ، گنجه، خانات موشکی، شیروان، قبه، دربند، باکو، تمامی داغستان و گرجستان تا دریای مازندران بهعلاوه هرجا از ولایت تالش که در تصرف ارتش روسیه بوده است، به امپراتوری تزاری تعلق گرفت.
هرچند بعدازاین قرارداد، دوره اول جنگ ایران و روسیه بعد از ده سال طاقتفرسا پایان یافت اما عقد آن نقطه آغازی بود، برای حضور هرچه پررنگتر روسیه در ایران.
منابع |
کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار از علی اصغر شمیم |