گولاگ یا اردوگاه‌ کار اجباری شوروی را چقدر می‌شناسیم؟

گولاگ اردوگاه کار اجباری شوروی

زمانی که ترکیب «اردوگاه‌های کار اجباری» را می‌شنویم، نام آلمان نازی به ذهنمان می‌آید. اما خوب است بدانیم آلمان تنها کشوری نبود که از این اردوگاه‌ها استفاده می‌کرد. در جریان جنگ جهانی دوم و کمی بعد از آن، شوروی یکی دیگر از کشورهایی بود که از اردوگاه‌های کار اجباری استفاده می‌کرد. اما سوال این‌جاست؛ ما چقدر  گولاگ یا اردوگاه‌های کار اجباری شوروی را می‌شناسیم؟

اطلاعات ما درباره اردوگاه‌های کار اجباری شوروی به خوبی اطلاعات‌مان درباره همین مکان‌ها در آلمان نازی نیست. اما می‌دانیم که لنین، رهبر انقلاب 1917 روسیه، فرمان تاسیس گولاگ یا همین اردوگاه‌ها را صادر کرد. پایه‌‌گذار دولت اتحادیه جماهیر شوروی، در ۱۸ سپتامبر ۱۹۱۸، با هدف حفظ نظم و امنیت شدید نظام زندان و مجازات را در دولت جدید دگرگون کرد. این اردوگاه‌ها را می‌توان در همه‌جای روسیه دید. اما بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران استالین این مجموعه‌ها رونق گرفتند و پر از آدم‌هایی بودند که با دلیل و بی‌دلیل به دست نیروهای شوروی بازداشت می‌شدند.

گولاگ چیست؟

کلمه گولاگ از سرواژه‌های ترکیب اداره کل اردوگاه‌های کار و اصلاح به وجود آمده است. این گولاگ‌ها معمولا در منطقه‌های دورافتاده و سردسیر تاسیس می‌شدند تا جلوی فعالیت دشمن دولت را بگیرند. این دشمن‌ها که معمولا آدم‌هایی عادی و بی‌گناه بودند، به اردوگاه‌های کار می‌رفتند تا بدون هیچ گونه رسیدگی و هزینه در سرما، گرسنگی و بیماری و تا پای مرگ در خدمت شوروی باشند.

پرچم سفید

گولاگ

این مجموعه‌ها بهترین ابزاری بودند تا استالین، دومین رهبر اتحادیه جماهیر شوروی، بتواند تمام رقبا و مخالفان خود را از میدان به در کند. اما در بین این تسویه حساب‌ها، مردم عادی بودند که بیشترین آسیب و رنج را متحمل می‌شدند. پزشکان، نویسندگان، دانشجوها و هنرمندها در کنار دزدان و سارقان و قاتلان در کنار هم قرار می‌گرفتند. آدم‌ها از هر طیفی که بودند، می‌توانستند قربانی گولاگ‌ها شوند. نکته جالب این است که به چشم دولت شوروی هنرمندان و روشنفکران خطرناک‌تر از قاتل‌ها و دزدها و جانی‌ها بودند، چون که دسته اول می‌توانستند ذهن‌های مردم را تحت تاثیر قرار بدهند.

پرچم سفید

معیار ماموران شوروی برای دستگیری و فرستادن مردم به گولاگ چه بود؟

چیزی که تمام منابع و شواهد به ما می‌گویند، این است که ماموران شوروی برای دستگیری آدم‌ها هیچ معیار استانداردی نداشتند. تبعید مردم به گولاگ‌ها در اکثر مواقع شاهد و مدرکی نمی‌خواست. اگر هم نیاز بود، این مدارک پشتوانه جدی نداشتند.

در دوران جنگ جهانی دوم اما اوضاع روز به روز بدتر شد. چون روسیه به نیروی کار رایگان نیاز داشت تا خرابی‌های به بار آمده از جنگ را بازسازی کند. در موقعیت جنگی کنترل و سرکوب مخالف‌ها، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید در درون مرزهای یک کشور انجام شود. در نتیجه سرکوب، بیشتر از هر موقع دیگری در جنگ و حتی پس از آن انجام می‌شد. تک‌تک سربازهایی که از جنگ فرار یا عقب نشینی می‌کردند، خانواده‌هایی که برای کودکانشان از انجیل می‌گفتند، کسانی که اسم لنین را می‌آوردند اما در آوردن نام و آوازه استالین کوتاهی می‌کردند و بسیاری دیگر در دام این اردوگاه‌ها می‌افتادند.

بعد از جنگ این اردوگاه‌ها طعمه‌های جدیدی گرفتند که دانستن خالی از درد نیست. تمام سربازانی که در طول جنگ جهانی دوم جان خود را در کف دست‌ گذاشته و با ایمان به آرمان‌های کمونیسم و برای کشورشان جنگیده و به دست دشمن‌های شوروی اسیر شده بودند، بعد از بازگشت به وطن به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده می‌شدند. چون که هر کدام از این‌ها در نظر دولت استالین می‌توانستند جاسوس ارتش دشمن باشند.

درباره جنایات جنگی شوروی به قسمت جنایات جنگی متفقین در پادکست پرچم سفید گوش بدهید.

اوضاع زندانی‌ها در اردوگاه‌های کار چگونه بود؟

حتی اگر دولت شوروی می‌خواست که به زندانی‌های اردوگاه‌های کار رسیدگی کند، نمی‌توانست حداقل امکانات زندگی را برای آن‌ها فراهم کند. چون جمعیت این اردوگاه‌ها بسیار بیشتر از آن‌ چیزی بود که بشود به آن‌ها رسیدگی کرد. البته نباید فراموش کنیم که نظارت‌ها بر این زندانی‌ها به شدت دقیق بود تا کسی نتواند تکه نانی برای خود فراهم کرده یا فرار کند.

بسیاری از این اردوگاه‌ها در منطقه بزرگ سیبری قرار داشتند و زندانی‌ها در آن سرمای طاقت‌فرسا اجازه نداشتند تکه‌ای لباس یا پتو با خود به همراه داشته باشند. آن‌ها بدون هیچ غذا یا آب نوشیندنی باید روز را به شب می‌رساندند و گاهی فشار کار آن قدر بهشان فشار می‌آورد که بعضی‌ از آن‌ها وسوسه می‌شدند تا دست‌هایشان را قطع کنند یا به زندگی خود پایان دهند.

وضعیت زنان در گولاگ چگونه بود؟

زنان علاوه بر این که باید صبح قبل از طلوع خورشید تا غروب کار کنند، در بعضی از مواقع باید مراقب کودکانشان هم بودند. تعجب نکنید، این کمپ‌ها از حضور کودک‌ها و نوجوان‌ها خالی نبود. زن‌ها و کودک‌ها در این اردوگاه‌ها به طور مداوم مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گرفتند. این در حالی بود که در وسط سیبری صدایشان به هیچ کجای دنیا نمی‌رسید. در چنین وضعیتی حفظ سلامت و تعادل روانی و روحی یکی از سخت‌ترین کارهای ممکن بود.

آیا تنها روس‌ها قربانی اردوگاه‌های کار اجباری شدند؟

با این که تعداد زیادی از زندانی‌های اردوگاه را روس‌ها و تبعه کشورهای عضو اتحادیه جماهیر شوروی تشکیل می‌دادند. اما در بین آن‌ها خارجی‌هایی هم دیده می‌شد که از اروپای شرقی به اسارت گرفته شده بودند. در این لیست نام ایرانی‌ها را نباید از یاد ببریم. بسیاری از ایرانی‌هایی که در داخل کشور دلباخته آرمان‌های کمونیسم بودند و به شوروی فرار کردند، دستگیر شده و به جای این که به آرزوها و آرمان‌هایشان برسند به سمت اردوگاه‌های کار اجباری روانه شدند.

با این حال نباید فکر کنیم که از بین ایرانی‌ها تنها کمونیست‌ها بودند که  به زندان افتادند. از آن‌ جایی که در آن برهه از تاریخ ایران و شوروی با مرز سیاسی داشتند، در بعضی از موارد، دامپرورهایی که دامشان از مرز رد می‌شد یا کودکانی که بر اثر بازی و سهل‌انگاری مرز ایران را رد می‌کردند هم به اردوگاه می‌رفتند. یکی از ایرانی‌هایی که به زندان افتاد و جان سالم به در برد عطا صفوی بود. از او کتاب «در ماگادان کسی پیر نمی‌شود.» به یادگار مانده است که خاطرات آقای صفوی از اردوگاه‌های کار است.

کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ و کتاب در ماگادان کسی پیر نمی‌شود
کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ و کتاب در ماگادان کسی پیر نمی‌شود

زندگی در اردوگاه‌های کار چه زمانی به اتمام رسید؟

مرگ استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ مرگ اردوگاه‌های کار اجباری بود. بعد از مرگ استالین میلیون‌ها زندانی‌ها آزاد شدند. اما این پایان ماجرا و آغاز رهایی نبود. بسیاری از آن‌ها سال‌ها در موقعیتی بسیار سخت زنده مانده بودند. اتفاق‌هایی را دیده یا تجربه کرده بودند که تصورشان از تخیل هر آدمی خارج است. بعد از این اتفاق‌ها بازگشت به زندگی عادی، کار دشواری بود. آن‌ها باید به جامعه‌ای برمی‌گشتند که دیگر در آن خانواده، شغل یا جایگاهی نداشتند. این در حالی بود که سایه ترس و زجر اردوگاه بر روح آن‌ها سایه انداخته بود. نهایتا گولاگ‌ها بعد از به قدرت رسیدن گورباچف که خود یکی از نواده‌های قربانی‌های اردوگاه بود، از بین رفتند و به تاریخ پیوستند.