شروع دهه وحشت _ جنگ بالکان _قسمت 3

تو ماه آگوست سال ۱۹۹۱ یعنی فقط چند روز بعد از اعلام استقلال کرواسی، تانک های ارتش خلق یوگسلاوی شهرها و روستاهای منطقه کِراینا در کرواسی رو یکی یکی فتح کردن. مِلادیچ، فرمانده صربِ این عملیات دستور داده بود تمام منطقه از وجود کروات‌ها پاک‌سازی بشه. دیگه هیچ کرواتی حق نداشت تو کِراینا زندگی کنه چون قرار بود این منطقه ضمیمه خاک صربستان بشه. شبه‌نظامی‌هایی که برای ارتش یوگسلاوی می‌جنگیدن با نهایت بی رحمی کروات ها رو قتل عام کردن، خونه ها رو غارت کردن و بعد سوزوندن. حتی به کلیساها و قبرستونا هم رحم‌نکردن. ولی این تازه شروع ماجرا بود. شروع دهه وحشت در یوگسلاوی. دهه ای پر از کشتار وحشیانه و خشونت افسار گسیخته که دنیا رو به حیرت فرو برد

بعد از اعلام استقلال اسلوونی و کرواسی، مقامات دولت مرکزی یوگسلاوی تحت تاثیر تحریکات میلوشِویچ رئیس جمهور صربستان، دفاع از یکپارچگی کشور رو بهانه کردن و اول به اسلوونی و بعد به کرواسی حمله کردن.

میلوشِویچ می خواست مثل تیتو رهبر افسانه ای یوگسلاوی، نفر اول قدرت و با نفوذترین مقام کشور باشه برای همین از هر فرصتی استفاده می کرد و حالا جدایی طلبی این دو جمهوری رو بهانه کرده بود و می گفت میخواد مانع از فروپاشی یوگسلاوی بشه. منظورش از کشور یوگسلاوی هم در واقع صربستان بود. میلوشِویچ تو سخنرانی های پرشورش از کشور متحد و قدرتمند یوگسلاوی صحبت می کرد، ولی در حقیقت به دنبال تشکیل صربستان بزرگ و قدرتمند بود، کشوری که تلاش می کرد با جدا کردن مناطق صرب نشین از همه جمهوری های شش گانه و استانهای خودمختار یوگسلاوی تشکیل بده.

ابزار اصلی میلوشِویچ برای رسیدن به این جاه طلبی های سیاسی، سو استفاده از احساسات ملی گرایانه صرب ها بود، احساساتی که نه تنها مانع از تجزیه یوگسلاوی نشد، بلکه شعله های جنگ داخلی و تجزیه کشور رو برافروخته تر، هم، کرد.

میلوشویچ بالکان رئیس جمهور سابق اسلوونی

بیشتر جمعیت یوگسلاوی رو صرب ها تشکیل میداد، اما حداقل یک سوم این جمعیت خارج از صربستان و تو جمهوری های دیگه یوگسلاوی زندگی می کردن. بیشتر از ۵۰۰ هزار نفر صرب، ساکن کرواسی بودن و یک میلیون و ۴۰۰ هزار صرب هم تو بوسنی و هرزگوین زندگی می کردن. میلوشِویچ با تبلیغات گسترده ای که به راه انداخته بود موفق شد این دسته از صرب ها رو که خارج از صربستان زندگی می کردن با سیاستهای خودش همراه کنه چون دائم در مورد آینده مردم صرب بعد از فروپاشی یوگسلاوی ابراز نگرانی می کرد تا اونا رو برای همراهی در جنگهایی که قصد داشت به راه بندازه آماده کنه.

شروع جنگ داخلی و استقلال اسلوونی

بالاخره تو روز بیست و ششم ماه ژوئن سال ۱۹۹۱ شعله های جنگ داخلی تو کشور یوگسلاوی زبانه کشید، دقیقا یک روز بعد از اعلام استقلال مقامات اسلوونی و کرواسی.

اون روز تانک های ارتش یوگسلاوی به سمت مرزهای اسلوونی به راه افتادن. این آخرین تلاش‌های دولت مرکزی برای حفظ یکپارچگی کشور بود اما اسلوونی ها خودشون رو از قبل برای این حملات آماده کرده بودن. نیروهای نظامی اسلوونی به راحتی موفق شدن ارتش خلق یوگسلاوی رو خلع سلاح و وادار به عقب نشینی کنن و در نهایت فقط ده روز بعد از شروع حمله به اسلوونی، ارتش بلگراد تسلیم شد تا اسلوونی رسما از یوگسلاوی جدا بشه و استقلال کامل خودش رو به دست بیاره.

در واقع حفظ اسلوونی تو اولویت های اصلی دولت مرکزی نبود و حمله به این جمهوری فقط یه تلاش نمادین برای حفظ باقی مناطق کشور بود‌. جنگ اسلوونی خیلی سریع و با کمترین تلفات به پایان رسید. ارتش بلگراد خیلی زود در مقابل اسلوونی ها تسلیم شد چون صربهای کمی تو این جمهوری تازه استقلال یافته زندگی می کردن و هیچ منطقه ای تو این کشور نبود که صربها بخوان اونجا رو ضمیمه خاک صربستان کنن. تو اون روزها ارتش یوگسلاوی هم از هم پاشیده بود چون تقریبا همه سربازهایی که اهل اسلوونی، بوسنی یا کرواسی بودن، ترک خدمت کرده بودن و حالا فقط سربازای صرب بودن که برای ارتش مرکزی می جنگیدن و خب اونا هم تحت تاثیر پروپاگاندای میلوشِویچ، بیشتر به فکر تشکیل صربستان بزرگ بودن و حفظ یوگسلاوی، و جلوگیری از تجزیه کشور اهمیتی براشون نداشت. از این نظر مردم اسلوونی خیلی خوش شانس بودن که کشورشون جمعیت صرب زیادی نداشت و خطر از بیخ گوششون گذشت.

و حالا استقلال کرواسی

بعد از اسلوونی نوبت کرواسی بود. دومین جمهوری مدعی استقلال که هم ساکنین صرب قابل توجهی داشت و هم اینکه از زمان تاسیس کشور یوگسلاوی، دشمنی دیرینه و تاریخی کروات ها و صرب ها، همیشه یکی از عوامل بحرانهای سیاسی تو این کشور بود.

دلیل مهم دیگه سیاستهای افراطی توجمان، رئیس‌جمهور جدید کرواسی بود. توجمان هم درست مثل میلوشِویچ یه ملی گرای متعصب و بی رحم بود. در واقع این دو نفر بودن که با جاه طلبی های خودشون بشکه باروت بالکان رو منفجر کردن و باعث مرگ هزاران انسان بی گناه شدن.

فرانیو توجمان_سیاست‌مدار اهل کرواسی و اولین رئیس‌جمهور این کشور

توجمان می خواست یوگسلاوی رو متلاشی کنه و یک کرواسی بزرگ و مستقل بسازه؛ اصلا هم اهمیتی نمی داد که تحقق آرمان هاش چه عواقبی داره و حتی ممکنه منجر به شروع جنگی بشه که در نهایت باعث نابودی کشور محبوبش بشه.

توجمان یکی از پارتیزان هایی بود که به رهبری تیتو تو جنگ جهانی دوم علیه آلمان و متحدینش می جنگید. اون بعد از تشکیل کشور یوگسلاوی به رهبری تیتو، تو ارتش این کشور به مقام ژنرالی رسید اما چند سال بعد یه کروات ملی گرای متعصب شد که به خاطر افکار جدایی طلبانه ش چند بار بازداشت و به زندان محکوم شد تا اینکه بعد از مرگ تیتو دوباره به صحنه سیاست برگشت.

توجمان معتقد بود تو کشور یوگسلاوی حقوق کروات ها رعایت نمیشه و اونا تحت سلطه صرب ها زندگی می کنن برای همین کروات ها باید برای آزادی و استقلال خودشون‌مبارزه کنن.

تو قسمت قبل گفتیم که بالاخره توجمان بعد از مدتها فعالیت سیاسی موفق شد به ریاست جمهوری کرواسی برسه و این ایالت رو به عنوان یه کشور مستقل از یوگسلاوی جدا کنه. کرواسی مستقل و محبوب توجمان، همون کرواسی ایی بود که رژیم فاشیستی اوستاشا تو سال ۱۹۴۱ و در دوران جنگ جهانی دوم با حمایت نازی ها تاسیس کرد که داستانش رو تو قسمتهای قبلی گفته بودیم. توجمان هم مثل مقامات اوستاشا میونه خوبی با صرب ها نداشت، برای همین تو همون اوایل شروع به کارش به عنوان رئیس جمهور کرواسی سیاستهای تبعیض آمیزی رو علیه صربهای ساکن این کشور اعمال کرد که باعث نگرانی صربها و شعله ور شدن هر چه بیشتر اختلافات اونا با کرواتها شد.

آرامش موقت

همزمان با این کارهای توجمان، میلوشِویچ هم از آینده نامعلوم صربها تو جمهوری های تازه استقلال یافته می گفت و اونا رو تحریک می کرد تا به جدایی بخشهای صرب نشین این جمهوری ها و الحاق این‌مناطق به صربستان کمک کنن. صرب های ساکن کِنین  Knin در منطقه کِراینای Kraina کرواسی اولین صربهایی بودن که تلاش کردن به صربستان ملحق بشن. در واقع اولین رویارویی نظامی بین طرفین درگیر در جنگ داخلی یوگسلاوی که حتی قبل از اعلام استقلال کرواسی و اسلوونی اتفاق افتاد تو همین منطقه کِراینا بود.

وزارت کشور کرواسی برای مقابله با جدایی طلب های کِراینا، هلیکوپترهای حامل نیروهای ویژه رو به اونجا فرستاد ولی جنگنده های ارتش یوگسلاوی که از  بلگراد به کِنین knin رفته بودن، این هلیکوپتر ها رو محاصره کردن و مجبورشون کردن که فرود بیان.

همین کار باعث فروکش کردن موقت درگیری ها شد چون هنوز جنگ اصلی شروع نشده بود ولی با این حال این ماجرا باعث شد دولت مرکزی یوگسلاوی مقامات ارتش رو فرا بخونه تا سربازا رو از پادگان ها خارج کنن و به کِراینا بفرستن. ارتش تلاش کرد تو مناطقی که اختلافات صربها و کرواتها شدت بیشتری داشت، یک ناحیه مرزی ایجاد کنه و ضمنا از انبارهای تسلیحاتی هر دو جمهوری محافظت کنه تا مانع از درگیری های بیشتر بشه ولی همون موقع هم کاملا مشخص بود که هیچ راه حل صلح آمیزی برای حل مناقشات بین صربستان و کرواسی وجود نداره.

بعد از اعلام استقلال کرواسی، میلوشِویچ بهانه مناسب برای حمله به کرواسی و شروع یک جنگ تمام عیار رو پیدا کرد. اولین هدف میلوشِویچ تو کرواسی، هم،  همین‌منطقه کِراینا بود.

اوایل آگوست سال ۱۹۹۱ ‌و بعد از شکست  تو جنگ اسلوونی، ارتش صربستان با همراهی و حمایت ارتش یوگسلاوی، به کِراینا حمله کرد تا اونجا رو از کرواسی جدا کنه و به تصرف صربستان دربیاره.

سربازای صرب با تسلیحات سنگین تو شهرها و روستاها پیشروی می کردن تا کرواتهای ساکن کِراینا رو از خونه هاشون فراری بدن. هر کس که موفق به فرار نمیشد توسط مهاجمین صرب کشته می شد. مقامات صرب برای انجام این عملیات علاوه بر ارتش از گروه های شبه نظامی هم استفاده می کردن. این به اصطلاح شبه نظامی ها در واقع مجرمین خطرناکی بودن که در ازای همکاری با نیروهای نظامی و شرکت در جنگ از زندان آزاد شده بودن، یا افرادی از طبقات پایین اجتماعی بودن که برای دریافت پول حاضر به همکاری با ارتش شده بودن.

منابع:

سایت پادکست پرچم سفید

حمایت از پرچم سفید در سایت حامی باش

حمایت از پادکست پرچم سفید از طریق پی‌پل

متن: نازنین قاری

تدوین: الیاس گرجی

روایت: احسان طریقت

شبکه‌های اجتماعی پرچم سفید

توییتر | اینستاگرام